افراد رازدار این ویژگیها را دارند
افرادی که برای رازداری انتخاب میکنید باید قابلاعتماد باشند، شما را بپذیرند، دوست داشته باشند رازهایتان را بشنوند. اولین کسانی که میتوانند شنونده رازهای شما باشند، دوستان نزدیک، اعضای خانواده و همسر شما هستند.
ما ذاتا تمایل داریم رازهایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم و درباره آنها حرف بزنیم تا از حجم اضطرابمان کم کنیم.
بسیاری از افراد با تصور اینکه کارشان اشتباه است، خودشان را سرزنش میکنند و از فاشکردن رازهایشان پشیمان میشوند. درمیانگذاشتن راز با کسی که به او اعتماد دارید مشکلی ایجاد نمیکند؛ مشکل اصلی زمانی ایجاد میشود که شما شخص اشتباهی را برای درمیانگذاشتن رازهایتان انتخاب میکنید و وقتی از اعتمادتان سوءاستفاده میکند، تصور میکنید دیگر نباید رازهایتان را با هیچکس در میان بگذارید. بهجای اینکه خودتان را بابت گفتن رازتان به دیگران سرزنش کنید، در پی شناخت افراد قابلاعتماد باشید، با آنها دوست شوید و با اطمینان از خیرخواهی آنها، رازهایتان را در میان بگذارید. در این مقاله میگوییم چطور افراد قابلاعتماد را پیدا کنید و رازهایتان را به آنها بگویید.
ممکن است در طول سفر، با مسافر دیگری دوست شوید و سفره دلتان را پپشش باز کنید و رازهایتان را به او بگویید. بعد از سفر هم از دوست چندساعته خود خداحافظی میکنید. بعد از این خداحافظی، شما به ۲ فرد غریبه تبدیل میشوید، بنابراین احتمال اینکه هرکدامتان از آنچه میدانید سوءاستفاده کنید، زیاد نیست. نتیجه این کار، سبکشدن بهخاطر حرفهایی است که به دیگری گفتهاید.
در سالهای اخیر، این روابط کوتاهمدت کمتر شدهاند و حتی همان همسفر هم ممکن است بعدا به دوست آنلاین شما در اینستاگرام تبدیل شود. ارتباطات بلندمدت مزیتهای بسیاری دارد، اما احتمال سوءاستفاده از رازها یا بهاشتراکگذاشتن آنها با دیگران را افزایش میدهد.
افرادی که برای رازداری انتخاب میکنید باید قابلاعتماد باشند، شما را بپذیرند، دوست داشته باشند رازهایتان را بشنوند. اولین کسانی که میتوانند شنونده رازهای شما باشند، دوستان نزدیک، اعضای خانواده و همسر شما هستند. شما میتوانید برای گفتن اطلاعات مهم و خصوصی به این افراد اعتماد کنید.
فهرستی از افرادی درست کنید که به آنها اعتماد دارید و احساس میکنید میتوانید رازهایتان را با آنها در میان بگذارید. اگر تعداد افراد این فهرست زیاد است، به شما تبریک چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ میگوییم! شما ارتباطات نزدیک زیادی دارید که بسیار ارزشمند است، اما نیازی نیست رازهایتان را به همه آنها بگویید. مشخص کنید که اعضای این فهرست را بر اساس چه معیارهایی انتخاب کردهاید، سپس معیارهای جدیدی را به آنها اضافه کنید و تا میتوانید تعداد افراد را محدود کنید. اینطوری تصمیم گیری برایتان سادهتر خواهد شد.
هنگام نوشتن فهرست، به عقاید و تمایلات و ویژگیهای شخصیتی افراد هم توجه کنید؛ آنها باید ظرفیت لازم برای شنیدن رازهای شما را داشته باشند.
در سال ۲۰۱۸ تحقیقی انجام شد درباره اینکه انسانها برای درمیانگذاشتن رازهایشان به چه کسانی اعتماد میکنند. بر اساس این تحقیق، مهربانی و طرز فکر مشابه و قاطعیت ۳ ویژگی مهم افراد قابلاعتماد هستند. محققان به این نتیجه رسیدند که مهربانی و قاطعیت باعث میشوند گوینده به شنونده اعتماد کند و رازهایش را با او در میان بگذارد. سپس اشتیاق و پذیرش (طرز فکر مشابه) است که گوینده را ترغیب میکند رازهای دیگری را هم به فرد مورداعتمادش بگوید.
البته این ویژگیها معیارهای دقیقی برای سنجش میزان رازداربودن افراد نیستند و صرفا بر اساس تحقیقات و نظرسنجی از افراد به دست آمدهاند. شاید کسی که شما برای گفتن رازتان انتخاب میکنید طرز فکر مشابه شما نداشته باشد، اما بتواند باورها و رازهای شما را بشنود و سپس راه درست را به شما نشان بدهد و در تصمیمگیری کمکتان کند. چنین فردی اجازه نمیدهد قضاوتها و نظر شخصیاش روی راهکاری که به شما ارائه میدهد یا ارتباطش با شما تأثیر بگذارد.
در ادامه ویژگیهایی را بررسی میکنیم که معمولا باعث جلب اعتماد افراد میشوند.
۱. مهربانی و شفقت
افراد شایسته اعتماد کردن انسانهایی دلسوز هستند که میتوانند با دیگران همدلی کنند و بدون قضاوتکردن دیگران، به رازهایشان گوش بدهند. چنین افرادی به حرفهای شما گوش میدهند و درکتان میکنند. چنین فردی بدون اینکه خودش درگیر غمها و مشکلات شما شود، در کنارتان قرار میگیرد و سعی میکند هرآنچه از دستش برمیآید برای بهترشدن حالتان انجام بدهد.
افراد مهربان همان کسانی هستند که میتوانید بدون ترس از قضاوت شدن یا شنیدن نصیحتهای کلیشهای، با آنها درددل کنید.
یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که مهربانی بهتنهایی کافی نیست. شاید فردی مهربان باشد، با آغوشی باز شما را بپذیرد و به حرفهایتان گوش بدهد، اما آنقدر به شما تعهد نداشته باشد که رازتان را پیش خودش نگه دارد و به دیگران چیزی نگوید؛ بنابراین لازم است معیارهای مختلفی برای انتخاب دوست رازدار داشته باشید تا بعدا دچار مشکل نشوید.
۲. قاطعیت
بیایید با ذکر یک مثال توضیح بدهیم که چرا افراد قاطع قابلاعتماد هستند. تصور کنید فردی با نیرنگ از دیگری سوءاستفاده کرده و بخشی از داراییهایش را به ناحق از او گرفته است. فرد خطاکار اکنون عذاب وجدان دارد و نمیداند چطور میتواند کارش را جبران کند. اگر فردی را برای نگهداری رازهایش انتخاب کند که فقط مهربان است، احتمالا چنین پاسخهایی میشنود: «اشکالی نداره. سعی کن از این بهبعد درستکار باشی» یا «من درکت میکنم. سعی کن دیگه به اشتباهت فکر نکنی».
این پاسخها چاره وجدان ناآرام فرد خطاکار و جبرانکننده زیان مالی فرد قربانی نیست. در عوض اگر فرد گناهکار رازش را با انسانی مهربان و قاطع در میان بگذارد، بدون شک یک پاسخ میشنود: «چیزهایی رو که به ناحق گرفتی به صاحبش پس بده!» این جمله شفاف، تکلیف فرد خطاکار را مشخص میکند و او متوجه میشود برای بهترشدن حالش باید خسارت را جبران کند.
افراد قاطع کاری که باید را انجام میدهند و به شما هم انگیزه میدهند که کار درست را انجام بدهید.
۳. طرز فکر مشابه
هیچکس دوست ندارد وقتی رازی را به کسی میگوید، سرزنش شود؛ بنابراین لازم است شخصی را برای شنیدن رازهایتان انتخاب کنید که بتواند حرفهایتان را بپذیرد و بدون قضاوت و سرزنش، راهنماییتان کند. گاهی اوقات بعضی از اتفاقات صرفا به این دلیل به راز تبدیل میشوند که برخلاف هنجارها و قوانین جامعه هستند. اگر چنین رازهایی را با کسی در میان بگذارید که معتقد است هیچکس حق هنجارشکنی ندارد و هنجارشکنها باید مجازات شوند، به مشکل برمیخورید.
همانطور که پیش از این گفتیم، ممکن است فردی طرز فکر مشابه شما نداشته باشد، اما بتواند به صحبتهای شما گوش بدهد. مثلا در روانشناسی، درمانگر عقاید و باورهای خودش را دارد، اما هنگام صحبت با مراجع بر اساس استدلال و دانش به او راهکار میدهد و درگیر قضاوت دیگران نمیشود. شباهت طرز فکر زمانی لازم است که کسی بخواهد با توجه به دیدگاه شخصیاش رازهای شما را بشنود.
۴. برونگرایی
منظور ما از فرد برونگرا کسی نیست که دوست دارد همه زمانش را در مهمانی و دورهمیها بگذارند و از احساس تنهایی فراری است. وقتی کسی برونگرا باشد، میتواند بهخوبی با شما ارتباط برقرار کند، شنونده خوبی است و آمادگی پذیرش دوستی نزدیک با شما را دارد. در نتیجه برقراری ارتباط و اعتماد به او سادهتر میشود و شما میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید.
گاهی هم ممکن است که فرد درونگرا باشد، اما اعتماد شما را جلب کند و احساس کنید که میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید. در این صورت، برونگرایی یا درونگرایی او اهمیتی ندارد و میتوانید رازهایتان را با او در میان بگذارید. برونگرایی صرفا بهدلیل ایجاد سهولت برقراری ارتباط یکی از ویژگیهای افراد رازدار محسوب میشود.
چه رازهایی را میتوانیم با دیگران در میان بگذاریم؟
این مسئله برای هر فرد متفاوت است. بعضی از افراد ترجیح میدهند موقعیتهای شخصی زندگیشان را پنهان نگه دارند و درباره آنها با کسی صحبت نکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند مهمترین رازهایشان را با شخصی قابلاعتماد در میان بگذارند. به یاد داشته باشید که نیازی نیست در یک جلسه تمام رازهای نگفته زندگیتان را به دیگری بگویید. ابتدا از رازها و ماجراهای ساده شروع کنید و کمکم سراغ گفتن رازی بروید که گفتنش برایتان دشوار است.
بر اساس تحقیقی در سال ۲۰۱۸، افراد مختلف چنین موضوعاتی را با افراد مورداعتمادشان در میان گذاشته بودند:
قربانی تعارضات شدن.
درگیری و آزارهای فیزیکی.
اختلالات و بیماریهای روانی.
فریبها و شکست در زندگی.
جرایم نظامی عمدی و غیرعمدی.
وقتی میخواهید رازی را با کسی در میان بگذارید، مطمئن شوید دانستن اطلاعاتی که در اختیارش قرار میدهید مشکلی برای او ایجاد نمیکند.
نیاز ما به صحبت با دیگران به این معنی نیست که باید تمام رازها و اتفاقات زندگیمان را برای دیگری تعریف کنیم. یکی از مهمترین نکاتی که هنگام گفتن چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ رازها باید در نظر بگیرید این است که مشخص کنید مرز آنچه میتوانید با دیگران به اشتراک بگذارید و آنچه نباید بگویید کجاست. افرادی که این مهارت را دارند، هم میتوانند رازهایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و ذهنشان را آرام کنند و هم اطلاعات محرمانهشان را فاش نکنند تا از آنها سوءاستفاده نشود.
گاهی اوقات اتفاقاتی که در طول زندگی رخ میدهند منجر به نشخوار ذهنی میشوند و آرام و قرار را از فرد میگیرند. در چنین موقعیتهایی، صحبت با فردی قابلاعتماد و گفتن رازها به او، تا حد زیادی کمککننده است. چنین فردی از بیرون به زندگی و مسائل شما نگاه میکند و احتمالا راهکارهایی را ارائه میدهد که به ذهن خودتان نرسیده است. با گفتن رازها، هم میتوانید انرژی ذهنیتان را حفظ کنید و ذهن آرام داشته باشید و هم راهکارهای احتمالی حل مشکلاتتان را پیدا کنید./ ایرنا
فعالسازی ابزار گوگل Outline برای کاربران ایرانی ؛ دور زدن محدودیتهای اینترنتی توسط گوگل؟
بنابر اعلام رسمی شرکت گوگل، با فعالسازی ابزار گوگل Outline برای کاربران ایرانی به سادگی میتوان از محدودیتهای اینترنتی گذر کرد. برای اطلاع از جزئیات چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ بیشتر درباره فعال سازی ابزار اوت لاین گوگل برای ایران با تکراتو همراه باشید.
گوگل چند روز پیش رسما خبر از فعال سازی یک ابزار جدید برای گریز از محدودیتهای اینترنتی و دسترسی آزاد به وبسایتها داده است. برای دسترسی به این ابزار که Outline نام دارد، کافی است در دسکتاپ وارد صفحه اصلی موتور جستجوی گوگل به زبان فارسی شوید تا پیوند راهنمای مربوط به نخوه استفاده از Outline و شیوه ایجاد ویپیان امن شخصی را ببینید.
بیشتر بخوانید:
فعالسازی ابزار Outline برای کاربران ایرانی توسط گوگل
فعالسازی ابزار اوت لاین برای کاربران ایرانی توسط گوگل
گوگل پیش از این نیز اعلام کرده بود که در پی صدور مجوز رفع تحریم شرکتهای فناوری علیه ایران ، به مرور ابزارهایی برای دسترسی چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ به اینترنت آزاد را در ایران فعال میکند.
بنابر ادعای گوگل، ابزار Outline به همه امکان میدهد با اجرای ویپیان این وبسایت، ایمنتر به اینترنت آزاد و باز دسترسی پیدا کنند. این وبسایت میافزاید
اجرای Outline ، اتصالی ایجاد میکند که مسدود کردن آن دشوارتر از دیگر ویپیانهای رایج است.
گوگل در ادامه بیانیه خود اعلام کرده که اوت لاین ( Outline ) به همه این امکان را میدهد تا خود وی پی ان ایجاد کنند و دسترسی به آن را به اشتراک بگذارند. به گفته گوگل، دو شرکت امنیتی این ابزار را ارزیابی کردهاند تا مطمئن شوند که فناوری آن پیشرفته و ایمن است .
بیشتر بخوانید:
- آموزش نصب آفلاین افزونه های کروم به صورت دستی
- آموزش ساخت نظرسنجی واتساپ ؛ چگونه در واتساپ نظرسنجی بسازیم؟
- حل مشکل دانلود نشدن فایل در واتساپ و عدم نمایش عکس و ویدیوهای آن در گالری
- نحوه انتقال چت از واتساپ به تلگرام ؛ آپدیت جدید تلگرام
- دانلود و آموزش کار با اوجی واتساپ (OGWhatsapp)
شما در اینباره چگونه فکر میکنید؟ آیا فعالسازی ابزار Outline برای کاربران ایرانی توسط گوگل میتواند برای شما نیز کاربردی باشد؟ نظرات خود را با ما در میان گذاشته و اخبار تکنولوژی را با تکراتو دنبال کنید.
حلقهٔ شوم ارتباط کمالگرایی با خودکشی
تلاش برای پیشرفت و بهتر شدن چیز خوبی است. ولی نه اینکه ما همواره از خودمان و دنیای اطرافمان توقع بینقص بودن داشته باشیم.
خیلی از افرادی که افکار خودکشی داشتهاند یا برای خودکشی اقدام کردهاند، درونشان احساس نارضایتی چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ داشتهاند یا احساس میکردهاند به اندازهٔ کافی خوب نیستند یا نتوانستهاند به اهدافی که برای خودشان تعیین کرده بودند دست پیدا کنند.
گروه زندگی: در شغل قبلیام همکاری داشتم که کدنویس چیرهدستی بود. برنامههای چند صد خطی را در مدتی کوتاه مینوشت و بدون حتی یک خطا اجرا میکرد. یعنی F5 را که میزد، اصلاً چیزی برای debug نمیآمد! برنامه مستقیم run میشد.
مورد نادر و عجیبی بود. در کار خودش بسیار حرفهای بود و به اصطلاح خواستگاران شغلی زیادی داشت! شرکتهای مختلف داخلی و خارجی برای جذبش دعوتنامه میفرستادند و او همه را رد میکرد. انگار اصلاً حوصله نداشت بررسیشان کند.
نکتهٔ عجیبتر دربارهٔ او این بود که اگر وسط نوشتن کد متوجه ایرادی میشد، کنترلش را از دست میداد و بهشدت عصبی میشد. کل کار را کنار میگذاشت و از اول شروع میکرد. یا نوشتنش را موکول میکرد به وقتی دیگر، که شاید هیچوقت از راه نمیرسید.
در یکی از بهترین دانشگاههای صنعتی کشور درس خوانده بود، در یک سازمان خوشنام، موقعیت شغلی و حقوق عالی داشت، اما همیشه غمگین بود. بعدها فهمیدم چند بار هم اقدام به خودکشی داشته است. همیشه به عنوان فردی که نتوانستم موقعیت و احساسش را هضم کنم در ذهنم بود تا اینکه قرار شد در پروندهٔ خودکشی به موضوع «کمالگرایی» بپردازیم.
صحبتهای دکتر پیمان طاهری، روانشناس بالینی و رواندرمانگر، دربارهٔ کمالگرایی و عوارض آن، من را دوباره یاد او انداخت و توانستم کمی دلیل بعضی از رفتارهایش را بفهمم.
دکتر پیمان طاهری، روانشناس و رواندرمانگر
با افتخار، یک کمالگرا هستم!
این روزها تعریف مثبتی از واژهٔ کمالگرایی ارائه میشود. خیلی از افراد با افتخار خودشان را کمالگرا معرفی میکنند. حتی دنیای امروز هم با تبلیغات، رسانهها و اخبار، ما را به سمت کمالگرایی بیشتر سوق میدهد و باعث میشود گاهی این برچسب را به خودمان بزنیم تا بهتر جلوه کنیم. دکتر طاهری در این باره میگوید: «بعضی افراد معتقدند شاید مشکل از ترجمهٔ این واژه به زبان فارسی است. وقتی واژهٔ Perfectionism را «کمالگرایی» ترجمه میکنیم باعث میشود انسانها از اینکه کمالگرا نامیده شوند، خوششان بیاید.».
کمالگرایی یعنی از خودمان و دنیای اطرافمان انتظار بینقص بودن داشته باشیم
کمالگرایی، یک سَم شیک
فارغ از اینکه ترجمهٔ این واژه، کمالگرایی، ایدهآلگرایی یا کاملگرایی است، میخواهیم به مفهوم و آسیب آن بپردازیم. کمالگرایی بر خلاف نام شیک و زیبایش عمدتاً تأثیر مثبتی به همراه ندارد. دکتر طاهری معتقد است: «تلاش برای پیشرفت و بهتر شدن چیز خوبی است. ولی نه اینکه ما همواره از خودمان و دنیای اطرافمان توقع بینقص بودن داشته باشیم. چون این مسأله ما را به سمت یک هیجان و احساس منفی به خودمان سوق میدهد، به نام شرم. این هیجان دردناک، با خجالت یا حیا متفاوت است. منظور از این شرم، احساس بیارزشی است.».
از این احساس بیارزشی که دکتر طاهری میگوید، سابقهای در ذهن دارم. خاطرم هست که روزی همان همکار توانمند و عجیبم، سر مسألهای کوچک با یکی از دوستانش در محل کار بحثش شد. ماجرا میتوانست به سادگی و در سکوت حل شود، ولی او کار را به دعوایی شدید کشاند. در نهایت کف اتاق نشست و با گریه و کتک زدن خودش گفت «من خیلی بدبختم. من به هیچ دردی نمیخورم. ».
کمالگرایی منجر به خودسرزنشگری میشود
یک چرخهٔ باطل
کمالگرایی چطور منجر به سرزنش خود میشود؟ دکتر طاهری نقش تبلیغات و توقعات دنیای پیرامون را در این موضوع، پررنگ میداند: «زمانی که ما با تبلیغات و توقعات دنیای اطرافمان مواجه میشویم احساسی که درون خودمان پیدا میکنیم، احساس ناکافی بودن، شرم، به اندازهٔ کافی خوب نبودن یا به قدر کافی تلاش نکردن است. بعد از اینکه این احساس را پیدا میکنیم، شروع میکنیم به سرزنش خودمان یا از خودمان بدمان میآید. تمام این موارد منجر میشود به تشدید کمالگرایی.».
اوضاع قدری خطرناک میشود وقتی این ماجرا را به صورت یک چرخه ببینیم. ما وارد یک چرخهٔ باطل میشویم که تبلیغات و دنیای اطرافمان را میبینیم، احساس میکنیم نمیتوانیم به قدر کافی خوب باشیم، و بعد احساس میکنیم باید حتماً خیلی کاملتر از اینها باشیم و بعد بیشتر احساس ناتوانی میکنیم.
توقعات زیاد والدین از کودک، باعث ایجاد احساس شرم در او میشود
ریشهٔ احساس شرم کجاست
پی ساختمان وجود انسان، کودکی و نوجوانی است. تقریباً تمام روانشناسان بر این گزاره اتفاق نظر دارند. بسیاری از کمبودها و آسیبهایی که انسان بزرگسال تا آخر عمر با خود حمل میکند، به همان احساسات و ارتباطاتی برمیگردد که او در دوران کودکی و نوجوانی تجربه کرده است.
این احساس کافی نبودن و شرم ناسازگار نیز معمولاً ریشه در دوران کودکی و نوجوانی دارد. دکتر طاهری مسأله را این طور توضیح میدهد: «زمانی که والدین توقعات بیش از حد دارند و استانداردهای بالایی را از فرزند طلب میکنند و فرزند احساس میکند نمیتواند آنها را انجام دهد، این احساس شرم ایجاد میشود. وقتی والدین از بچه میخواهند بهترین باشند و خیلی وقتها حتی یک قدم کمتر از بهترین بودن هم آنها را راضی نمیکند؛ این رفتارهای والدین باعث میشود احساس کافی نبودن یا به اندازهٔ کافی خوب نبودن، در بچه شکل بگیرد، که بخش بزرگی از همین شرم ناسازگار است. وقتی بچه با این احساس رشد میکند و بزرگ میشود در مقابل دنیای ایدهآلگرای امروز آسیبپذیرتر خواهد بود. و وقتی تبلیغات، اخبار و توقعات این دنیا را میبیند تمام این احساسات بد دوباره در او برانگیخته میشوند و او را در گردابی از سردرگمی فرو میبرند.».
کمالگرایی و سراب رضایت
افراد کمالگرا هرگز از خودشان راضی نمیشوند و هر چقدر هم که تلاش میکنند نمیتوانند از زندگیشان احساس رضایت داشته باشند؛ حتی اگر به بهترین دستاوردها یا بالاترین مدارج دست پیدا کنند.
باز هم مثال همکار قدیمیام برایم تداعی میشود. او بهترین دانشجوی یکی از بهترین دانشگاههای کشور بود. حرفهایترین برنامهنویسی بود که خیلی از ما سراغ داشتیم. اما همیشه غمگین، عصبی و مضطرب بود و به ندرت میتوانست ارتباط دوستانه و صمیمانهای با کسی برقرار کند.
دکتر طاهری هم مثالهایی میزند: «مراجعی داشتم که به جایگاه علمی بسیار بالایی دست پیدا کرده بود. اما همواره احساس میکرد هنوز خوب نیست، کافی نیست و اشتباهات زیادی در زندگی داشته است. اضطراب و افسردگی زیادی را تحمل میکرد و نمیتوانست از زندگیاش لذت ببرد.
مراجع دیگری داشتم که سالیان طولانی در تلاش بود اندام خوبی برای خودش بسازد. با کوشش بسیار و تحمل مشکلات زیاد، اندامش را بسیار لاغر نگه داشته بود، اما احساس میکرد هنوز هم خوب و کافی نیست. این یکی از مواردی است که ما در بحث کمالگرایی و شرم با آن مواجهیم؛ همواره راضی نبودن از فیزیک خود.».
میتوان حدس زد بخش زیادی از عملهای جراحی زیبایی از همین دست هستند؛ افرادی که هرگز از ظاهر خود رضایت ندارند. حتی با اینکه هزینههای زیادی برایش میکنند و سختیهای زیادی را برایش متحمل میشوند.
کمالگراها حتی بعد از کسب استانداردهای بالا هم از خودشان راضی نمیشوند
مسیر دایرهای کمالگرایی
در دنیایی که پر از تبلیغات و توقعات است و ویترینهای پرزرق و برق، پر از زیبایی، موفقیت، محبوبیت و. از نوع خیالی و غیرواقعی است، افراد هر چقدر هم که تلاش کنند و زحمت بکشند، تمام تلاشها و زحمتهایشان هرگز به چشمشان نمیآید. حتی به چشم دنیای اطرافشان نمیآید. مگر اینکه بتوانند تمام استانداردهایی را که این دنیا برایشان تعیین کرده محقق کنند.
دکتر طاهری اما معتقد است این یک چرخه و مسیر دایرهای است، نه یک مسیر مستقیم و رو به جلو که انتهایی داشته باشد: «چه بسیار افرادی که حتی وقتی میتوانند این استانداردها را به دست بیاورند، باز هم از خودشان احساس رضایت نمیکنند. و ما میبینیم که این احساس شرم و مسألهٔ کمالگرایی چه گردش مالی عجیب و غریبی را در دنیا ایجاد کرده، برای استفاده یا سوءاستفادهٔ یک سری از شرکتها؛ شرکتهایی که در صنعت مد، زیبایی، لوازم آرایشی و. فعالیت میکنند. به نظرم تنها کسانی که در این دنیا دارند از بحث شرم و کمالگرایی سود میبرند، همین شرکتها هستند.».
کمالگرایی، سکهای با دو رو
تا اینجا دانستیم کمالگرایی یا موجب اهمالکاری خواهد شد یا فزونکنشی. حتی اگر موجب فزونکنشی شود، آن فرد هرگز از تمامی دستاوردهایی که کسب میکند رضایت خاطر نخواهد داشت و زندگیاش پر از احساس اضطراب، افسردگی و احساس بد نسبت به خودش سپری میشود. پس اگر شما هم با این مسأله دست به گریبان هستید، حتماً دربارهاش با یک مشاور یا روانشناس صحبت کنید.
عدهای به دنبال هدفشان نمیروند، چون احساس میکنند نمیتوانند به اندازهٔ کافی در آن کار، خوب باشند
اهمالکاری، روی دیگر کمالگرایی
با تمام این توضیحات دربارهٔ کمالگرایی شاید باز هم فکر کنید اگر قرار باشد شرم و کمالگرایی باعث پیشرفت شود، پس کمالگرایی چیز بدی نیست! حتی به قیمت اینکه ما از زندگیمان رضایت نداشته باشیم. اما باید بدانید کمالگرایی روی دیگری هم دارد به نام «اهمالکاری».
دکتر طاهری با بیان اینکه تمام افرادی که دچار اهمالکاری هستند کمالگرا هستند، دلیل را اینطور شرح میدهد: «چون آنها احساس میکنند در کاری نمیتوانند به اندازهٔ کافی خوب باشند، هیچ وقت آن کار چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ را شروع نمیکنند. همواره احساس میکنند نمیتوانند به هدفشان برسند و آن کار را انجام بدهند. پس خودشان را با چیزهای دیگری سرگرم میکنند و به هدفشان نمیپردازند. عموماً وقتی در این افراد کنکاش میکنیم میبینیم که درون آنها این احساس وجود دارد که «من نمیتوانم این کار را به اندازهٔ کافی خوب انجام دهم یا در آن موفق شوم.». همین باعث میشود که هرگز آن کار را حتی شروع نکنند.».
با این اوصاف خیلی از افرادی که سالهاست تصمیم دارند زبان دیگری را یاد بگیرند، یا برای تناسب اندام و سلامتیشان تلاش کنند، و مدام شروع کار را به روز «شنبه» موکول میکنند، کمالگراهایی هستند که به اهمالکاری مبتلا شدهاند.
شاید حتی همکار عجیب من هم که بعد از پیدا کردن ایرادی در وسط کار برنامهنویسی، کار را رها میکرد و به وقت دیگری میانداخت، اهمالکاری ناشی از کمالگرایی را تجربه میکرد.
بسیاری از کسانی که خودکشی کردهاند از خودشان ناراضی بودهاند
حلقهٔ شوم ارتباط کمالگرایی و خودکشی
یافتههای جدید علم روانشناسی میگوید هیجانات پیچیدهتر از آن هستند که بتوان بدون داشتن اطلاعات دقیق و جزئی دربارهشان قضاوت کرد. به همین دلیل روانشناسان خبره، علائم و ویژگیهای بسیار زیادی را در فرد در اتاق درمان، به صورت دقیق بررسی میکنند تا بفهمند چرا افراد به سمت خودکشی میروند یا چنین فکری به ذهنشان خطور میکند. آنها در قضاوت این موضوع یک نسخهٔ واحد را از پیش نمیپیچند. اما عواملی هست که احتمالات را افزایش میدهد و همه به آن اذعان دارند.
کمالگرایی و خودکشی هم شاید در ابتدا با هم بیربط به نظر برسند. اما به اعتقاد این روانشناس و رواندرمانگر، این دو با هم مرتبطند. دکتر طاهری میگوید: «ارتباط این دو آنجا مشخص میشود که میبینیم خیلی از افرادی که افکار خودکشی داشتهاند یا برای خودکشی اقدام کردهاند، درونشان احساس نارضایتی داشتهاند یا احساس میکردهاند به اندازهٔ کافی خوب نیستند یا نتوانستهاند به اهدافی که برای خودشان تعیین کرده بودند دست پیدا کنند. اینجاست که پای کمالگرایی به میان میآید. چون کمالگرایی همان فشاری است که روی شخص وجود دارد و هر لحظه به شخص میگوید «تو کافی نبودی. باید بهتر از اینها میبودی. اگر نتوانستی به اهداف عالی و موفقیتهای بسیاری دست پیدا کنی، اشکال از تو بوده.». اینجاست که فرد دچار یأس، ناامیدی، خودسرزنشگری و حس بد به خودش میشود و احتمال خودکشی افزایش پیدا میکند.».
شاید اگر کسی تشخیص میداد مشکل همکار عجیب من، کمالگرایی است و او را به یک روانشناس توانمند معرفی میکرد، کارش به چندین بار اقدام به خودکشی نمیرسید.
جدایی ستاره پرسپولیس در نیمفصل
این احتمال وجود دارد که فرشاد فرجی مدافع مازندرانی تیم پرسپولیس در نیم فصل از این تیم جدا شود.
فوتبال
فرشاد فرجی فصل گذشته یکی از بازیکنان فیکس تیم پرسپولیس بود. او در سه هفته ابتدایی لیگ برتر نیز در ترکیب ثابت سرخپوشان تهرانی به میدان رفت و جالب آن که این تیم در این ۳ بازی حتی یک گل هم دریافت نکرد.
با وجود این آمار فوق العاده، پس از حل مشکل مرتضی پورعلی گنجی با باشگاه چینی، یحیی گلمحمدی تصمیم گرفت از این بازیکن به جای فرشاد فرجی در قلب خط دفاع استفاده کند. فرشاد فرجی آماده و سرحال نیمکت نشین شد تا زوج پورعلیگنجی و گولسیانی برای پرسپولیس به میدان بروند. شماره ۳ پرسپولیس با این تصمیم یحیی گل محمدی، شانس دعوت به تیم ملی و حضور در جام جهانی را در حالی از دست داد که جزو لیست ۵۰ نفره سفر به اتریش بود!
حالا گفته میشود یک باشگاه صنعتی پیشنهاد مالی وسوسهانگیزی به فرجی ارائه داده تا نیمفصل از پرسپولیس جدا شود!
سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی چه تفاوتی با هم دارند؟
به گزارش «دنیای بورس»، گزارش زیر به این پرسشها پاسخ میدهد.
- سهام چیست؟ سهامدار کیست؟
- منظور از ارزش اسمی و بازاری سهام چیست؟
- چند نوع سهامداران داریم؟
- به چه سهامدارانی حقیقی گفته میشود؟
- سهامداران حقوقی بازار سهام کدامند؟
- دیدگاه سهامداران حقیقی برای خرید و فروش سهام چیست؟
- سهامداران حقوقی چه دیدگاهی دارند؟
- استراتژی سهامداران حقوقی در بازار سرمایه ایران چیست؟
- بازارگردان کیست؟
- آیا سهامداران حقوقی بازارگردانان مناسبی هستند؟
- واکنش بازار سهام به نحوه آرایش سهامداران حقیقی
- رفتار سهامداران حقوقی چگونه به بازار سهام جهت میدهد؟
- خالص خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی چطور مشخص میشود؟
- میزان مشارکت سهامداران حقیقی و حقوقی یعنی چه؟
- منظور از تغییر مالکیتهای بورسی چیست؟
- ارزش معاملات کل و خرد بورس چگونه مشخص میشود؟
- خرید و فروش سهامداران حقوقی نوعی سیگنال به بازار است؟
- چرا سهامداران حقوقی در نقش خریدار ظاهر میشوند؟
- آیا تحلیل شرکتهای حقوقی در خصوص ارزندگی سهام همیشه درست است؟
- چرا سهامداران حقوقی فروشنده سهم میشوند؟
سهام چیست؟ سهامدار کیست؟
سهام یکی از انواع اوراق بهادار است، اوراق بهادار یک نوع ابزار مالی است. در اصل شما با پرداخت مبلغی بخشی از سهام یک شرکتی را خریداری میکنید، به طوری که بسته به میزان سهامی که خریداری کردهاید در آن شرکت مالکیت دارید یا به عبارتی سهامدار آن میشوید.
در واقع اگر تمامی سرمایه شرکتی را به قسمتهای مساوی تقسیم کنیم به هر قسمت یک سهم می گویند.
شما با خرید یک سهم مالکیت یک شرکت بورسی را به دست میآورید یا اصطلاحا سهامدار آن شرکت میشوید از طرفی علاوه بر مالکیت یک شرکت، مزایایی هم به شما تعلق میگیرد.
در خارج از بازار سهام برای داشتن مالکیت یک شرکت سرمایه زیادی لازم دارید.
منظور از ارزش اسمی و بازاری سهام چیست؟
هر سهم دارای دو ارزش اسمی و بازاریست. ارزش اسمی در ایران 100 تومان است. مثلا شرکتی که به تازگی تاسیس و وارد بورس اوراق بهادار میشود برای اینکه تعداد سهام را مشخص کند و هر سهم ارزشگذاری شود باید میزان سرمایه را تقسیم بر 100 تومان کند و بعد از مشخص شدن تعداد سهام کل، قیمت یا ارزش بازاری سهم براساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. پس قیمتی که ما روزانه در هر سهم میبینیم همان قیمت بازاری یا واقعی آن سهم است.
چند نوع سهامداران داریم؟
ما دو نوع سهامدار داریم؛ سهامداران حقیقی یا چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ خرد و سهامداران حقوقی یا عمده
به چه سهامدارانی حقیقی گفته میشود؟
هر کدام از ما که دارای هویت فردی جداگانه هستیم یک فرد حقیقی محسوب میشویم.
پس اگر ما افراد حقیقی سهام شرکتی را خریداری کنیم به ما سهامدار حقیقی میگویند. یعنی به صورت انفرادی کد بورسی دریافت کرده و معامله میکنیم.
سهامداران حقوقی بازار سهام کدامند؟
گاه اشخاص حقیقی در کنار هم جمع شده و جدا از شخصیت فردی خود، مجموعهای مستقل مانند سازمانها، نهادها، شرکتها… را تشکیل میدهند.
به این مجموعه که شخصیت فرضی و اعتباری دارد و نام و نشان جداگانه و اهداف مشخصی را دنبال میکند، شخص حقوقی میگویند.
برای مثال شرکت مینو یک شخص حقوقی محسوب میشود. این اشخاص حقوقی توسط افراد حقیقی تحت عنوان هیئت مدیره اداره میشود و میتوانند کد بورسی مختص به خود را دریافت کنند.
پس هرگاه صحبت از سهامداران حقوقی یا بازیگران حقوقی شد منظور همان شرکتهای ثبت شدهای هستند که از طریق این شرکتها اقدام به معامله در بازار سهام میکنند.
شرکتهای سرمایهگذاری، شرکتهای سبدگردانی، صندوقهای سرمایهگذاری، کارگزاریها و … از جمله نهادهای فعال مالی در بازار سرمایه به حساب میآیند که هرکدام یک شخص حقوقی هم محسوب میشوند.
دیدگاه سهامداران حقیقی برای خرید و فروش سهام چیست؟
همانطور که گفته شد، سهامداران حقیقی به صورت انفرادی خرید و فروش میکنند، این افراد اغلب دید کوتاهمدت بر سهام دارند و ممکن است براساس جو و شایعات بازار و یا نظرات و تحلیلهای شخصی خود خرید و فروشهای هیجانی داشته باشند.
البته این به معنای این نیست که تمامی سهامداران حقیقی به این صورت معامله کنند اما قاعدتا ما نمیتوانیم جز عدهای اندک از این افراد را تحلیلگر حرفهای بدانیم.
برخی از این نوع سهامداران مخصوصا تازهواردان بازار در صفهای خرید، خریدار و در صفهای فروش، فروشنده هستند.
رفتار مخرب و هیجانی این دسته از سهامداران میتواند بسیار به بازار سهام آسیب وارد کند.
به همین منظور همواره به این دسته از سهامداران به ویژه تازهواردان پیشنهاد میشود در بدو ورود به بازار سهام یا از طریق صندوقهای سرمایهگذاری اقدام کنند یا از مشورت افراد خبره و تحلیگران معتبر استفاده کنند.
سهامداران حقوقی چه دیدگاهی دارند؟
برخلاف سهامداران حقیقی بازار، سهامداران حقوقی بیشتر نگاه بلندمدت و بنیادی بر سهم دارند.
این سهامداران اصولا تیمی چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ از تحلیلگران حرفهای دارند، با کلیات بازار پیش میروند. در روزهای منفی بازار خریدار و در روزهای مثبت فروشنده میشوند تا تعادل بازار سهام برهم نخورد.
حجم معاملاتی که این دسته از سهامداران انجام میدهند بسیار بیشتر از سهامداران حقیقی است و کمتر رفتار هیجانی از آنها دیده میشود.
استراتژی سهامداران حقوقی در بازار سرمایه ایران چیست؟
در هر سرمایهگذاری اگر تحلیل و تجزیه درستی صورت نگیرد، نتیجهای دلخواه و مطلوبی نخواهد داد. حتی در روزهای مثبت بازار سهام هم هستند افرادی که با رفتار غلط در معاملات متضرر شدهاند.
در نتیجه هر دو دسته سهامدار هم سهامداران حقیقی و هم سهامداران حقوقی باید سهامی را انتخاب کنند که تمامی فاکتورهای ارزندگی را داشته باشد.
سهامداران حقوقی با توجه به حجم زیاد معاملاتی که انجام میدهند، سرمایه کلانی که در بازار سهام دارند و همچنین نظارتی که همواره از سوی نهادناظر، مالکین و سهامداران حقیقی بر عملکرد این شرکتها وجود دارد، باید همواره پاسخگو باشند و در نتیجه تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام به شدت در معرض ریسک قرار دارد.
به همین منظور سرمایهگذاری آنها باید براساس تحلیلهای تیمی و چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ کارشناسی صورت گیرد.
در بازار سرمایه ایران سهامداران حقوقی نقش بازارگردان را ایفا میکنند.
بازارگردان کیست؟
بازارگردانی به این صورت است که با خرید و فروش سهام نقدینگی را در بازار به گردش در میآورند، عرضه و تقاضا را بالا میبرند یا به عبارتی سهام در میان سهامداران چه سهامداران حقیقی و چه سهامداران حقوقی دست به دست میشود.
به این ترتیب دو وظیفه خطیر یک بازارگردان افزایش نقدشوندگی سهام و کاهش دامنه نوسان قیمت اوراق بهادار است.
همانطور که گفته شد بازارگردان در روزهای مثبت بازار فروشنده و در منفیهای بازار خریدار میشود تا بازار با نوسان شدید مواجه نباشد.
آیا سهامداران حقوقی بازارگردانان مناسبی هستند؟
با این وجود برخی کارشناسان معتقدند که سهامداران حقوقی نمیتوانند در نقش بازارگردان وظایف خود را به درستی انجام دهند و این کار باید توسط نهاد دیگر انجام شود. چراکه در اینجا منافع سهامداران حقوقی هم درگیر است، به طوری که ممکن است با توجه به رصدگری دقیق و هوشمندانه سریعتر از اخبار مرتبط با سهام شرکتها مطلع شده و واکنش نشان دهند.
موضوعی که در خرید و فروش سهامداران حقوقی باید به آن توجه شود این است که برخی از سهامداران حقوقی تعداد اندکی از سهام شرکتی را دارند که تاثیر زیادی بر قیمت سهم ندارند ولی برخی دیگر با توجه به خرید حجم بالا از سهام شرکتی، میتوانند قیمت و بهای سهمی را تعیین کنند و به نوعی با خرید و فروش به آن جهت بدهند.
به عبارتی میتوانند ایجادکننده یک حرکت مثبت یا منفی در سهم باشند.
واکنش بازار سهام به نحوه آرایش سهامداران حقیقی
تصمیمهای سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی بازار در راستای خرید و فروش سهام همواره مورد توجه اهالی بازار سهام بوده است چرا که رویکرد آنها میتواند بازار را جهت بدهد.
همانطور که گفته شد سهامداران خرد یا همان سهامداران حقیقی بازار اغلب با توجه به دید کوتاهمدتی که دارند نسبت به سهامی توجه نشان میدهند که سود بیشتر در زمان کمتر بدهد فارغ از ارزندگی آن سهم بر اساس فاکتورهای بنیادی.
این موضوع گاه آسیبهای فراوانی به آنها زده و علاوه بر زیانی که گریبانگیرشان شده سهم را دستخوش نوسانات زیاد کرده به طوری که سهمی گاه چند برابر ارزش ذاتی خود معامله میشود و گاه برعکس این موضوع، سهام ارزنده از چشم سهامداران حقیقی دور میماند.
در نتیجه همانطور که گفته شد واکنشهای هیجانی اغلب از سوی این دسته از سهامداران است.
رفتار سهامداران حقوقی چگونه به بازار سهام جهت میدهد؟
سهامداران حقوقی که اغلب براساس تحلیل و ارزندگی سهم معامله انجام میدهند بسیار در جهت دهی به بازار سهام موثرتر از سهامداران حقیقی عمل میکنند. این نوع از سهامداران کمتر هیجانی برخورد کرده هرچند که رفتار آنان ممکن است بازتاب هیجانی به بازار بدهد.
بدینترتیب رصد رفتار این دو دسته از سهامداران بسیار مهم است و روزانه خالص خرید و فروش و همینطور میزان مشارکت و ارزش معاملاتی که توسط افراد حقیقی و حقوقی انجام شده است، بررسی میشود.
خالص خرید و فروش سهامداران حقیقی و حقوقی چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ چطور مشخص میشود؟
هرگاه میزان خرید سهام توسط سهامداران حقیقی و یا سهامداران حقوقی از میزان فروش آن بیشتر باشد، تفاضل ارزش خرید از فروش عددی مثبت را نشان میدهد که بیانگر این است که سهامدار خریدار بوده و یا بالعکس اگر ارزش خرید نسبت به فروش کمتر باشد، تفاضل ارزش خرید از فروش منفی شده و بیانگر فروشنده بودن سهامدار است.
به عبارتی گفته میشود خالص خرید یا فروش سهامداران حقیقی یا سهامداران حقوقی فلان عدد است.
میزان مشارکت سهامداران حقیقی و حقوقی یعنی چه؟
میزان مشارکت بیانگر میزان معاملاتی است که سهامداران حقیقی یا سهامداران حقوقی به نسبت یکدیگر روزانه انجام میدهند.
مثلا میگویند میزان مشارکت سهامداران حقیقی در معاملات فلان روز بیشتر از سهامداران حقوقی بود.
منظور از تغییر مالکیتهای چه زمانی دست به فروش سهام بزنیم؟ بورسی چیست؟
وقتی میگوییم تغییر مالکیتها در روز مثلا سوم مرداد حقیقی به حقوقی بوده است یعنی نقدینگی از پرتفوی (سبد سهام) سهامداران حقیقی به پرتفوی سهامداران حقوقی منتقل شده است یا به عبارتی سهامداران حقیقی بیشتر فروشنده بودند و سهامداران حقوقی خریدار و این موضوع میتواند بالعکس باشد.
ارزش معاملات کل و خرد بورس چگونه مشخص میشود؟
ارزش کل معاملات سهام، مجموع کل خرید و فروشها یا همان معاملات سهامداران حقیقی و سهامداران حقوقی بازار است. اما هرگاه گفته میشود ارزش معاملات خرد فلان عدد است یعنی ارزش معاملات بدون در نظر گرفتن معاملات بلوکی (عمده)، اوراق مشارکت و دادوستدهای صندوقهای سرمایهگذاری.
خرید و فروش سهامداران حقوقی نوعی سیگنال به بازار است؟
باتوجه به موارد گفته شده ممکن است این موضوع مطرح شود که سهامداران حقوقی به خاطر حجم معاملات و میزان سرمایهای که در بازار سهام گذاشتهاند، تیم تحلیلگر حرفهای دارند و با توجه به نفوذ بیشتری که دارند زودتر از سهامداران حقیقی از اطلاعات شرکتها آگاه میشوند پس میتوانند لیدر خوبی برای بازار باشند.
پس ما باید با خرید سهامداران حقوقی خریدار شویم یا با فروششان بفروشیم.
اما برای تصمیمگیری باید فاکتورهای زیر را بررسی کنیم:
چرا سهامداران حقوقی در نقش خریدار ظاهر میشوند؟
گاهی ممکن است ببینید که سهامدار حقوقی در یک سهمی در یک محدوده معین خریدار است. از این موضوع دو برداشت میشود داشت.
برداشت اول این است که آن سهامدار حقوقی سهام شرکت را بر اساس فاکتورهای مختلف بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که قیمت فعلی برای خرید سهم مناسب است و یا به عبارتی سهم ارزنده است. به همین دلیل شروع به خرید سهم میکند.
در حالت دیگر سهامدار حقوقی در نقش حمایتکننده سهام وارد عمل میشود. یعنی همانطور که گفته شد با خرید و فروش خود بازار را متعادل نگه میدارد و مانع از نوسانات شدید میشود.
آیا تحلیل شرکتهای حقوقی در خصوص ارزندگی سهام همیشه درست است؟
در این حالت باید سهم را بررسی کنیم که آیا واقعا سهام شرکت ارزش خرید دارد یا خیر. همانطور که میدانید، تحلیلها میتوانند متفاوت باشند.
گاه دو تحلیلگر حرفهای هم میتوانند نظرات متغایر از هم داشته باشند.
به هر حال در هر شرایطی خطای انسانی وجود دارد و ممکن است گاهی خبر کوچکی از دید بسیاری از تحلیلگران دور بماند، کما اینکه بسیار در ارزندگی سهمی اثرگذار باشد.
پس نمیتوان گفت که سهامداران حقوقی همیشه تحلیلهای درستی از سهام شرکتها دارند و سهامداران حقیقی در تشخیص ارزندگی سهمی همیشه ضعیف عمل میکنند.
چرا سهامداران حقوقی فروشنده سهم میشوند؟
در بحث فروش گاه ممکن است شرکتی برای تامین نقدینگی لازم به منظور اجرای طرحهای توسعهای و یا پرداخت بدهی و . اقدام به فروش سهام خود کند.
یا در حالت دیگر سهامدار حقوقی سود مد نظر را کسب کرده و به این نتیجه رسیده که سهم توان سوددهی بیشتر را ندارد و در نتیجه ممکن است اقدام به فروش سهام خود کند.
به عبارتی این دید را دارند که سهم دیگر ارزنده نیست و یا در نهایت باز هم به بحث جلوگیری از ایجاد نوسانات شدید و متعادلسازی بازار میرسیم.
بنابراین به طور دقیق نمیتوان گفت که همگام با خرید و فروش سهامداران حقوقی، سهامداران حقیقی بازار باید خریدار یا فروشنده باشند یا خیر.
به همین منظور پیشنهاد میشود کلیه اخبار بورسی و مرتبط با شرکتها به دقت رصد شود و سنجش ارزندگی سهام براساس فاکتورهای بنیادی انجام شود.
دیدگاه شما