چرخه احساسات سرمایهگذاران؛ چرا حال بورس خوب نیست؟
احساسات سرمایهگذاران چه نقشی در ایجاد تغییر در وضعیت بازار بورس دارد؟ همانطوری که بارها گفتهایم بازار سرمایه، بازاری پرریسک است که بالا و پایینهای بسیاری دارد. ورود به بازار سرمایه مثل سوار شدن بر یک رولرکستر (ترن روندها و سیکلهای بازارهای مالی هوایی) میماند. وقتی به سهمی ورود میکنید، باید کمربندهای خود را محکم ببندید و آماده سواری شوید. اما پیش از ورود اول مسیر را خوب بررسی کنید. ببینید که آیا میتوانید با این بالا و پایین شدنها کنار بیایید و در همه حال آرامش خود را حفظ کنید. شرط موفقیت در این بازار این است که بازیچه احساسات نشوید. در این مقاله قصد داریم در ارتباط با چرخه احساسات سرمایهگذاران که منجر به ایجاد تغییر در وضعیت بازار میشود صحبت کنیم.
رفتار در بازار
در واقع نیروی محرکه اصلی در بازارها احساسات سرمایهگذاران است. وقتی احساسات مثبت در افراد ایجاد میشود شاهد ورود غیرعادی سرمایه به بازار هستیم که باعث رشد آن میشود و برعکس. یعنی وقتی افراد اعتماد خود را نسبت به بازار از دست میدهند و به آن بدبین میشوند، حجم زیادی از سرمایه از بازار خارج میشود که به دنبال آن بازار میریزد. چرخه احساسات سرمایهگذاران به بررسی همین موضوع میپردازد.
با بررسی بازارهای مالی مختلف در مدت زمانهای طولانی میتوان چنین ادعا کرد که بازارها همواره یک چرخه احساسات مشابه به دورههای قبل را در آینده نیز تکرار میکنند. این رفتار نه تنها در شاخص کل بلکه در عملکرد سهمهای بهخصوص نیز دیده میشود.
با افزایش احساسات در سرمایهگذاران آنها این چرخهها را فراموش میکنند. همین امر دوباره باعث بهوجود آمدن چرخههای مشابه دوران قبل میشود. در ادامه با هم این موضوع را بررسی میکنیم.
همانطور که میدانید همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود که دید بلندمدت داشته باشند. اما وقتی از سرمایهگذاران در رابطه با دیدگاهشان میپرسیم میبینیم که بیشتر آنها دید کوتاهمدت دارند. یکی از دلایل بهوجود آمدن چرخه احساسات سرمایهگذاری، همین دیدگاه کوتاهمدت سرمایهگذاران است.
احساسات میتواند بر قضاوت و ارزیابی ما تاثیر زیادی بگذارد. دلایل رفتارهایی مانند خرید در اوج قیمت و فروش در کف قیمتی نیز همین احساسات است.
دانیل کانمن از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری است. او طی مطالعاتی که انجام داد به این نتیجه رسید، زمانی که سرمایهگذاران با عدماطمینان روبهرو میشوند، بجای تصمیمگیری منطقی، بر اساس احساسات و تجربیات ذهنی خود تصمیم میگیرند.
چرخه احساسات سرمایهگذاران
اواسط مرداد 1399 بود که تمامی سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار در خوشحالی و سرخوشی سیر میکردند. شاخص بورس به سرعت به 2 میلیون واحد نزدیک میشد. تقریبا همه از انتخابهایشان راضی بودند و هر شخص به یک تحلیلگر بازار تبدیل شده بود. تقریبا تمامی کانالها، با دریافت پول سیگنالهای 100 درصد تضمینی معرفی میکردند. بهنوعی بازار در شرایط هر کد بورسی، یک تحلیلگر به سر میبرد.
اما این وضعیت زیاد طول نکشید، برخی از سهمها منفی خوردند و دیگر در قیمتهای بالاتر متقاضی وجود نداشت. اضطراب و نگرانی سرتاسر بازار را فرا گرفت. حجم خروج پول از بازار سرمایه زیاد بود.
کانالهای بورسی فراوانی، افراد را به آرامش تشویق میکردند. برخیها میگفتند که اصلاحی جزئی در پیش است. اما چشم سرمایهگذاران ترسیده بود و با وعده و وعید بازگشت بازار، دست از فروش سهمهای خود برنداشتند. حتی دیدیم سهمهای با وضعیتی بنیادی بسیار خوب، در صف فروش قفل بودند.
تعداد بسیاری از سرمایهگذاران با ضررهای سنگین از بازار خارج شدند. ولی وقتی از دوستان قدیمی و باتجربه که با دلیل، شرکتهای مناسبی را برای خرید انتخاب کرده بودند در رابطه با ماندن در بازار و یا فروش سهمها میپرسیدم، ادعا کردند که سهم به این خوبی را چرا زیر قیمت بفروشند و بعدها در صف خرید همین سهمها بنشینند، حرفشان منطقی به نظر میآمد. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم، آبان ماه 1399 است. نمیدانم در کدام مرحله از چرخه احساسات هستیم، اما فکر میکنم بین مراحل تسلیمشدن تا امید جابجا میشویم. ولی مطالعات نشان داده که چرخههایی مانند نمودار زیر، بهطور مداوم تکرار میشوند، اما زمان آن مشخص نیست.
معمولا وقتی در رضایت کامل به سر میبرید، زمان فروش سهم رسیدهاست. بنا به گفته قدیمیترهای بازار، همیشه باید سعی کرد در قیمتهای پایین سهمی را خرید و در قیمتهای بالا آن را فروخت. اما معمولا احساساتی که بر افراد حاکم میشود مانع از این کار میشود. بسیاری از سرمایهگذاران دقیقا عکس این گفته عمل میکنند. یعنی وقتی قیمتها بالا است بهخاطر هیجانات و اعتماد بنفس بیش از حد سهم را میخرند، در حالی که انتهای روند است.
بعد از مرحله رضایتمندی کامل، زمانی که جهت بازار تغییر میکند احساساتی مثل ترس، ناامیدی دلسردی و افسردگی بر سرمایهگذاران حاکم میشود.
وقتی ترس و ناامیدی باعث میشود که افراد سهام خود را در کفهای قیمتی بفروشند، سرمایهگذاران باهوش شروع به خرید سهم میکنند و بیشترین رشدهای قیمتی برای این افراد خواهد بود.
منحنی چرخه احساسات سرمایهگذاران، این احساسات باعث ایجاد تغییرات در قیمتهای بازار میشوند.
احتمالا همان شور و هیجانی که افراد را قبل از مرداد ماه به بازار کشید دوباره آنها را به بازار خواهد کشید. کسانی در این بازارها موفق خواهند بود که علاوه بر داشتن دیدگاه بلندمدت، توانایی کنترل احساسات خود را داشته باشند.
تغییرات روند احساسات در انواع سهمها
در کشورهای خبرمحور، مثل کشور خودمان، با انتشار هر خبر کوچکی چه داخلی چه خارجی در میزان عرضه و تقاضا برای سهمها تغییراتی ایجاد میشود. این تغییرات در عرضه و تقاضا باعث ایجاد نوسانات قیمتی در سهمها میشوند.
در بعضی مواقع میبینیم که قیمت یک سهم ارزنده، بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از عوامل بنیادیش در حال کاهش است. یا قیمت یک سهم بیبنیاد که عملکرد خوبی نداشته، در حال افزایش است. دلیل این نوسانات را میتوان به احساسات سرمایهگذاران ربط داد.
وقتی که بازار در حال رشد است، هیجانات حاکم بر افراد باعث ورود حجم زیادی از پول به بازار میشود. همانطور که میدانیم در بورس ایران هم همانند بسیاری از بازارهای دنیا افراد تازه وارد و بدون تجربه کافی وجود دارند. این افراد زمانی که وضعیت بازار خوب است برای جا نماندن از سود، با اطلاعات کافی وارد بازار نمیشوند. بنابراین احتمال خرید سهمهای بیبنیاد هم افزایش پیدا میکند.
یعنی در روندهای صعودی عمومیت بازار با هم رشد میکنند اما روند حرکتی آنها بعد از رشد میتواند بسیار متفاوت از هم باشد.
روند حرکتی در سهام بنیادی
نمودار تغییرات در چرخه احساسات سرمایهگذاران در تمامی سهمها روند حرکتی بالا را به خود نمیگیرد. همانطور که گفتیم در روندهای صعودی، معمولا عموم بازار، چه سهم با وضعیت خوب و چه با وضعیت بد، همه با هم رشد میکنند. این رشد میتواند بسته به نوع سهم زیاد یا کم باشد. زمانی که بازار شروع به اصلاح میکند هم، تمامی سهمها میتوانند با هم نزول کنند. اما میزان نزول سهمها و روند حرکتی آنها نیز با هم به یک شکل نیست.
برای مثال اگر سهمی که خریدید وضعیت بنیادی خوبی داشته باشد، بعد از افت قیمت آن میتوان دوباره انتظار رشد قیمتی سهم را تا قله قبلی داشت. حتی با گذشت زمان سهم میتواند از مقاومت قلههای قبلی هم عبور کند. بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای از این چرخه حرکتی باخبر هستند. یعنی میدانند وقتی قیمت یک سهم خوب و ارزنده در حال کاهش است، آن را با ضرر نمیفروشند و حتی ممکن است از فرصت ایجاد شده استفاده کنند و سهم را زیر ارزش ذاتی خریداری کنند. سرمایهگذاران با دید بلندمدتی میدانند که روزی قیمت این سهم بازخواهد گشت. پس زمانی که سایر سرمایهگذاران در حال خرید یا فروشهای هیجانی و بدون دلیل هستند، این نوع از سرمایهگذاران احساسات خود را کنترل میکنند و از خرید و فروش هیجانی دوری میکنند.
تصویر زیر مربوط به سهام یک شرکت با وضعیت بنیادی خوب است. اگر دقت کنید میبینید نموداری که برای چرخه احساسات در بالا ذکر کردیم، در بلندمدت تکرار میشود.
برای مثال اگر شما در سال 2014 به دید بلندمدت در این سهم سرمایهگذاری میکردید، میدیدید که تا اواسط 2015 سهم روند صعودی داشته است. بعد از آن روند نزولی به خود میگیرد.
این روند نزولی تا اواسط 2016 ادامه پیدا میکند و دوباره سهم روند صعودی به خود میگیرد. همانطور که در شکل میبینید این چرخههای احساسی بالاتر از چرخه قبلی به طور مرتب ایجاد میشوند.
پس اگر دید بلندمدتی داشته باشید، حتی اگر سهم را در اواسط 2015 خریده و تاکنون نگهداری کرده باشید، علاوهبر سود تقسیمی که هر ساله از شرکت دریافت میکنید، ارزش سهام شما افزایش پیدا کرده است.
حتی اگر در بدترین قسمت نمودار سهم را خریده باشید، در بلندمدت علاوهبر جبران ضرر، سود خوبی نیز خواهید کرد. البته این موضوع در رابطه با تمامی سهمها صدق نمیکند. سهمهایی که وضعیت بنیادی مناسبی دارند و در آینده انتظار پیشرفت و توسعه از شرکتشان میرود، میتوانند روند حرکتی این چنینی به خود بگیرند.
روند حرکتی سهم با وضعیت بنیادی مناسب
حال بیایید روند تغییرات احساسات را در کوتاه مدت بررسی کنیم. نمودار زیر، قسمتی از نمودار قبلی در بازه زمانی کوتاه مدت است.
اگر شما معاملهگر کوتاه مدتی هستید، و بتوانید در نقطه A سهم را بخرید و در نقطه B آن را بفروشید، در کوتاهمدت از نوسان قیمت سود خوبی کسب خواهید کرد. اما این کار راحتی نیست، با استفاده از تحلیل تکنیکال و تابلو خوانی میتوان در بازار کارا تا حدی نقاط مناسب برای ورود و خروج را تشخیص داد. منظور از بازار کارا این است که همه اطلاعات به سرعت و به یک اندازه در اختیار همه قرار بگیرد و کسی اطلاعات بیشتری نسبت به دیگری نداشته باشد یا اطلاعات مهم زودتر در اختیار کسی قرار نگرفته باشند.
تغییرات سهم با وضعیت بنیادی مناسب در کوتاهمدت
اما در بعضی از بازارها و بعضی از سهمهای بازار پایه شفافیت اطلاعاتی وجود ندارد. یعنی ممکن است سهامداران عمده شرکت زودتر از سایر سهامداران به اطلاعات مهم دسترسی پیدا کنند.
پس در بازارهای ناکارا که شفافیت اطلاعاتی در آنها وجود ندارد، معاملهگری با دید کوتاهمدت عملی دشوار است. منظور این نیست که با استفاده از تحلیل تکنیکال نمیتوان زمانهای مناسب را تشخیص داد، این امر ممکن است ولی نیاز به آموزش و تجربه دارد.
اما اگر دیدگاهتان کوتاهمدت باشد و در نقطه B سهم را خریداری کرده باشید. زمانی که سهم شروع به منفی خوردن کند، ابتدا مضطرب خواهید شد، ممکن است در میانه راه چند روز مثبت بهوجود بیاید و شما امیدوار شوید، ولی اگر بقیه بازار تصمیم به فروش بگیرند این مثبت دوام نخواهد داشت. ترس و ناامیدی بر شما حاکم خواهد شد و بعد از دلسردی سهم را خواهید فروخت. یعنی در محلی که سرمایهگذاران حرفهای، آن را برای خرید سهم مناسب میبینند شما آن را میفروشید.
در این میان چه کسانی سود خواهند کرد؟ سرمایهگذاران حرفهای.
این سرمایهگذاران از ناامیدی و دلسردی شما استفاده میکنند و سهم را ارزان میخرند و بعد از صعود دوباره به شما خواهند فروخت.
حتی اگر شما سهمتان را در نقطه B خریده باشید یعنی جایی که بیشترین میزان ریسک وجود دارد، اگر آن را برای مدتی نگه میداشتید علاوهبر جبران ضررهایتان، سود هم میکردید. بعد از گذشت 4 ماه ضررتان جبران میشد و در ماه پنجم وارد سود میشدید.
یعنی برای این که ضرر نکنید تنها 5 ماه فرصت کافی بود.
در سرمایهگذاری پنج ماه مدت زمان بسیار کوتاهی است. حال دوباره به نمودار سهم در عکس دوم برگردید. اگر سهم را برای بیش از پنج سال نگه دارید چقدر سود خواهید کرد؟
با بررسی سهمها میبینیم که چرخه احساسات بهطور مداوم هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت تکرار میشود.
برخی از شرکتها هستند که ممکن است بهسرعت مثال بالا (یعنی در 5 ماه) ضررها را جبران نکنند و مدت زمان بیشتری برای جبران ضررها طول بکشد. اما اگر انتخاب شما از اول درست بوده باشد و سهمی با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، میتوانید علاوه بر جبران ضررهایتان به سودهای خوبی در بلندمدت برسید.
روند حرکتی در سهام بیبنیاد
روند حرکتی بالا در تمامی سهمها دیده نمیشود. سهامی که تنها بهخاطر وضعیت مثبت بازار رشد زیادی کرده و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرده است. هیچ تضمینی برای بازگشت به قله قیمتی، در آن وجود ندارد.
روند تغییرات قیمتی یک سهم با وضعیت بنیادی نامناسب.
در عکس بالا روند تغییرات قیمت یک سهم را میبینید که وضعیتی بنیادی مناسبی ندارد. این سهم در اواسط سال 2012 به بالاترین میزان قیمت خود رسید و بعد از آن شروع به اصلاح قیمتی کرد. همانطور که میبینید با گذشت حدود 9 سال از آن زمان، سهم نه تنها نتوانسته به قلههای قبلی خود برسد. بلکه بهطور مرتب کفهای قیمتی جدیدی ایجاد کرده است.
در سهامی که وضعیت بنیادی مناسبی ندارند و تنها به دلیل شرایط بازار رشد کردهاند یا قبلا شرایطی داشتند که امروز آن شرایط را ندارند، برگشتن قیمت به قلههای قبلی ناممکن به نظر میآید.
اگر نمودار این سهمها را در بازه زمانی کوتاه مدت بررسی کنیم ممکن است بتوانیم چرخههای احساسی پیدا کنیم. اما احساسات و هیجانات به تنهایی باعث نمیشوند که بعد از ریزش سهم، قیمت دوباره به همان سطح قبل از ریزش بازگردد.
جمعبندی
هنگام خرید یک سهم، تنها به نمودار قیمتی آن توجه نکنید. توجه به نمودار قیمتی و تحلیل تکنیکال میتواند برای افرادی که دید بلندمدت ندارند و بهطور روزانه معامله میکنند، سودساز باشد. اگر میخواهید سرمایه خود را به بازار بیاورید حتما وضعیت بنیادی شرکت را بررسی کنید سپس با استفاده از تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج مناسب را پیدا کنید. استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن نقاط ورود و خروج میتواند سود شما را چندین برابر کند.
اگر سهم با وضعیت بنیادی مناسب برای خرید انتخاب کرده باشید، دیگر اصلاحها نمیتواند برای شما نگرانی ایجاد کند. چون سهم با شرایط بنیادی خوب دوباره خودش را پیدا میکند و در بلندمدت علاوه بر سودهای تقسیمی سود خوبی هم بابت اختلاف قیمت خرید و فروش به شما میدهد.
پس اگر سرمایهگذارید میتوانید یک سهم با وضعیت خوب را برای بلندمدت انتخاب کنید و از نوسانات کوتاه مدت هم نترسید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
سرمایه گذاری در بیت کوین – مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی در بیت کوین
سرمایه گذاری در بیت کوین – مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی در بیت کوین
سرمایه گذاری
نام دیگر آن معامله گر سیکل یا چرخه است؛ شخصی که در کف (پایین) سرمایه گذاری می کند و آن را در طول چرخه ی بازار نگهداری می کند تا اینکه آن را در مسیر رو به بالا یا نزدیک به بالا به فروش برساند. این استراتژی ای است که به معامله گر اجازه میدهد تعادل طول عمر کاری خود را به خوبی حفظ کند، به طوری که اغلب کار در طول دورهی تجمیع انجام می گیرد. پس از آن، تنها کاری که سرمایه گذار انجام می دهد این است که سودهایی را که به دست آورده است، نقد کرده و آنها را مجددا در موقعیت هایی که هنوز پامپ نشده اند، سرمایه گذاری کند. این سبک معامله ی اصلی ما | به حساب می آید.
پیشنهاد ما این است در هر پورتفولیو سرمایه گذاری های مختصری داشته باشید، حتی اگر استراتژی اصلی بازی شما معامله ی روزانه است. مهم نیست که چقدر خوب هستید، این مبادلات اغلب تغییردهنده ی زندگیها هستند به طوری که آنها می توانند در طول یک سیکل تنها از بازار بیش از ۲۰ بار حرکت کنند. زمان زیادی به منظور به روز شدن برای هر سکه نیاز نیست اما اگر تحقیقات از قبل انجام شده باشد، رضایت بخش خواهد بود.
HODLing
گرچه HODL در فضای رمزنگاری به یک شوخی تبدیل شد، گروه زیادی از مردم هستند که به حفظ بلندمدت باور دارند. نکته ی اصلی HODLing این نیست که حتی پس از تجربهی دستاوردهای عظیم و اینکه در آستانه ی سقوط هستیم باز هم دست به فروش نزنیم. باورما بر این نیست که به دلیل چرخه های بازار که هر سکه ای از میان آنها عبور می کند، این استراتژی، استراژی مناسبی است. این یک هزینه فرصت از دست رفته ی قابل توجه است که انعطاف پذیری مبادله کننده را با مشکل مواجه می کند و به ناتوانی آنها در واکنش به رفتار بازار اشاره می کند.
با در نظر گرفتن یک معامله ی واقعی می توان گفت که هر دو مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی (معمولا هردو) نیاز است، اما در اینجا سؤالی وجود دارد که لازم است بیشتر مورد توجه قرار گیرد. فارغ از موارد بسیار شدید معامله ی روزانه و HODLing)، ضروری است بدانیم که چگونه میتوان میان این دو تحلیل تعادل برقرار کرد؛ بنابراین می خواهیم پیرامون چگونگی استفاده از دو تحلیل تکنیکال و بنیادی بحث کنیم.
تحلیل بنیادی (FA) در روندها و سیکلهای بازارهای مالی برابر تحلیل تکنیکال (TA)
یکی از قدیمی ترین سؤالات کلاسیک در تمام مبادلات این است که کدام یک قابل اطمینان تر است: TA یا FA؟ به عقیده ی ما، ترکیبی از هر دو. بازار رمزارزها به راحتی دستکاری می شود (ما در آخرین فصل پیرامون این موضوع صحبت خواهیم کرد)، بنابراین، در اغلب موارد تأثیر اخبار بر قیمتها بسیار قابل توجه تراز تأثیری است که بر بازارها دارد. TA هنوز هم در اغلب موارد حرکات را پیش بینی کرده و هنگامی که ظاهر می شوند با FA تراز می گردد ولی چون احتمال اینکه افراد کمی، عرضه ی یک سکه ی خاص را کنترل کنند، بسیار زیاد است، نمی توان به صورت کامل به TA اطمینان کرد.
یک حرکت رو به بالای قوی که به دلیل FUD که در nCash جریان داشت متوقف شد، منجر به یک افت لحظه ای ۲۷ درصدی شد. به همین دلیل است که همواره باید در جریان اتفاقاتی باشید که در پروژه در حال رخ دادن است، چون این حوادث تصادفی به تنهایی با TA قابل پیش بینی نیستند.) هنگامی که به تصمیم گیری درباره ی چگونگی انجام معامله می رسیم انعطاف پذیری زیادی وجود دارد، بدین معنی که می توانیم مرز را به یکی از تحلیل های تکنیکال یا بنیادی بدهیم. اگرچه انجام این کار ممکن است، ولی معادل قرار گرفتن در معرض ریسک بسیار بالایی خواهد بود، به همین دلیل است که همواره توصیه می کنیم، ترکیبی از هر دو مورد را داشته باشید:
– هنگام روندها و سیکلهای بازارهای مالی تمرکز روی TA، از FA برای فهمیدن اینکه خطری با پروژه همراه است یا خیر استفاده کنیم (خطراتی مانند ناپدیدشدن توسعه دهنده و گزارش کلاهبرداری و اینکه آیا کاتالیستهایی برای جهش وجود دارند یا خیر (اجرای پلتفرم، وب سایت جدید).
– هنگام تمرکز روی FA، از TA برای پیدا روندها و سیکلهای بازارهای مالی کردن ورودهای مناسب که در نزدیکی حمایت هستند استفاده کنید و خروج های خود را با توجه به مقاومت تنظیم کنید. تمرکز صرف یکی از آنها، شما را در معرض خطر شکستی اجتناب ناپذیر قرار می دهد؛ به سبب ورودی بد که به دور از حمایت انجام شده است و یا حوادثی از بازار که با تحقیق مناسب امکان پیش بینی آنها بود. همچنین خوب است در حالتی که فقط به یکی از انواع تحلیل ها نیاز است، هر دو را در ذهن داشته باشید (وقتی یک سکه در حال اتمام چرخه ی بازاری خود است، حتی بهترین اخبار معمولا یک اصلاح کامل سریع را مشاهده می کنند. این اتفاق هنگامی رخ داد که استلار همکاری خود را با IBM اعلام کرد.
قیمت ها با افزایش شدیدی که حدود ۲۰۰ درصد بود مواجه شدند تا نه تنها سطوح قبلی را کاهش دهند؛ بلکه پیش از شروع مجدد روند صعودی واقعی، تثبیت را آغاز کنند. اگر فردی بخواهد فقط با FA پیش برود و از نقش TA یا چرخه های بازار صرف نظر کند، احتمالا چند روز یا چند هفته قبل از اینکه به سود برسد، ضرر خواهد کرد). این مورد به صورت دیگر نیز عمل می کند، همان طور که اخیرا (آوریل ۲۰۱۸) در طول مدتی که بیت کوین روند نزولی داشت، قابل مشاهده بود. اغلب معامله کنندگان به سبب فراکتال ۲۰۱۴ یک افت ناگهانی را پیش بینی می کردند؛ حتی هنگامی که اصول بنیادی به عکس آن اشاره داشتند (گزارش هایی که حاکی از ورود معامله کنندگان بزرگ به بازار بودند، ظهور احساساتی که نشان رونق گرفتن بازار بود و فشار مثبتی که از سراسر جهان دربارهی بیت کوین وجود داشت.
نهایتا، بیت کوین چند روز بعد به بیش از ۹۰۰۰ افزایش ارزش داشت و افراد زیادی در کناره ها ماندند. اگر فردی در اینجا صرفا با TA پیش برود و از نقش FA صرف نظر نماید، از بازیابی قابل توجه بازار جا می ماند که رشد سرمایه ی کل، بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار بوده است.
تسلط بر چرخه بازار: چگونه احتمالات را به نفع خود تغییر دهیم
طی سال های 1392 تا 1400، بازارهای طبقات مختلف دارایی ها، با نوسانات عجیبی همراه بودند و اوج این نوسانات، در سال 1396 تا 1399 اتفاق افتاد، به نحوی که فقط شاخص کل بازار سرمایه در سال 1399، رشد صددرصدی و نزول 40 درصدی را در یک دوره 12 ماهه تجربه کرد. بنابراین، با توجه به تمرکز کتاب برچرخه های بازارهای مالی، املاک و مستغلات، روانشناسی سرمایه گذاری و … نیاز به چنین منبعی برای سرمایه گذاران، بسیار ضروری به نظر می رسید.
آنچه از صعود نیمه ی اول سال 1399 و سقوط نیمه ی دوم همین سال و تداوم سقوط در سال 1400 می توان برداشت کرد، این است که صرفاً دانش مالی، حسابداری، اقتصاد، علوم کمی و … برای فعالیت در این بازار کفایت نمی کند. تمام فعالان از پیشکسوتان قدیمی با چند دهه سابقه ی فعالیت در بازار سرمایه ایران، و فعالان تازه وارد با چند ماه سابقه، مشاهده کردند که پیش بینی بازارهای مالی صرفاً با دانش تخصصی چالش برانگیز است، چون آینده ذاتاً غیرقابل پیش بینی است و منشا ریسک در همین امر نهفته است. اگر این سرمایه گذاران قواعد چرخه ها را درک می کردند و نسبت به چرخه های بازار هوشیار می شدند، می توانستند عملکرد برتری از خرد جمعی سرمایه گذاران بازار کسب کنند. آگاهی از اینکه نسبت به چرخه های اقتصادی و چرخه های بازار در چه وضعیتی قرار داریم، می تواند ایده ی بهتری از رویدادهای احتمالی آینده به دست دهد. سرمایه گذاران به کمک همین فرآیند می توانند احتمالات را به نفع خودشان تغییر دهند.
سرمایه گذاری در بیت کوین – مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی در بیت کوین
سرمایه گذاری در بیت کوین – مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی در بیت کوین
سرمایه گذاری
نام دیگر آن معامله گر سیکل یا چرخه است؛ شخصی که در کف (پایین) سرمایه گذاری می کند و آن را در طول چرخه ی بازار نگهداری می کند تا اینکه آن را در مسیر رو به بالا یا نزدیک به بالا به فروش برساند. این استراتژی ای است که به معامله گر اجازه میدهد تعادل طول عمر کاری خود را به خوبی حفظ کند، به طوری که اغلب کار در طول دورهی تجمیع انجام می گیرد. پس از آن، تنها کاری که سرمایه گذار انجام می دهد این است که سودهایی را که به دست آورده است، نقد کرده و آنها را مجددا در موقعیت هایی که روندها و سیکلهای بازارهای مالی هنوز پامپ نشده اند، سرمایه گذاری کند. این سبک معامله ی اصلی ما | به حساب می آید.
پیشنهاد ما این است در هر پورتفولیو سرمایه گذاری های مختصری داشته باشید، حتی اگر استراتژی اصلی بازی شما معامله ی روزانه است. مهم نیست که چقدر خوب هستید، این مبادلات اغلب تغییردهنده ی زندگیها هستند به طوری که آنها می توانند در طول یک سیکل تنها از بازار بیش از ۲۰ بار حرکت کنند. زمان زیادی به منظور به روز شدن برای هر سکه نیاز نیست اما اگر تحقیقات از قبل انجام شده باشد، رضایت بخش خواهد بود.
HODLing
گرچه HODL در فضای رمزنگاری به یک شوخی تبدیل شد، گروه زیادی از مردم هستند که به حفظ بلندمدت باور دارند. نکته ی اصلی HODLing این نیست که حتی پس از تجربهی دستاوردهای عظیم و اینکه در آستانه ی سقوط هستیم باز هم دست به فروش نزنیم. باورما بر این نیست که به دلیل چرخه های بازار که هر سکه ای از میان آنها عبور می کند، این استراتژی، استراژی مناسبی است. این یک هزینه فرصت از دست رفته ی قابل توجه است که انعطاف پذیری مبادله کننده را با مشکل مواجه می کند و به ناتوانی آنها در واکنش به رفتار بازار اشاره می کند.
با در نظر گرفتن یک معامله ی واقعی می توان گفت که هر دو مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی (معمولا هردو) نیاز است، اما در اینجا سؤالی وجود دارد که لازم است بیشتر مورد توجه قرار گیرد. فارغ از موارد بسیار شدید معامله ی روزانه و HODLing)، ضروری است بدانیم که چگونه میتوان میان این دو تحلیل تعادل برقرار کرد؛ بنابراین می خواهیم پیرامون چگونگی استفاده از دو تحلیل تکنیکال و بنیادی بحث کنیم.
تحلیل بنیادی (FA) در برابر تحلیل تکنیکال (TA)
یکی از قدیمی ترین سؤالات کلاسیک در تمام مبادلات این است که کدام یک قابل اطمینان تر است: TA یا FA؟ به عقیده ی ما، ترکیبی از هر دو. بازار رمزارزها به راحتی دستکاری می شود (ما در آخرین فصل پیرامون این موضوع صحبت خواهیم کرد)، بنابراین، در اغلب موارد تأثیر اخبار بر قیمتها بسیار قابل توجه تراز تأثیری است که بر بازارها دارد. TA هنوز هم در اغلب موارد حرکات را پیش بینی کرده و هنگامی که ظاهر می شوند با FA تراز می گردد ولی چون احتمال اینکه افراد کمی، عرضه ی یک سکه ی خاص را کنترل کنند، بسیار زیاد است، نمی توان به صورت کامل به TA اطمینان کرد.
یک حرکت رو به بالای قوی که به دلیل FUD که در nCash جریان داشت متوقف شد، منجر به یک افت لحظه ای ۲۷ درصدی شد. به همین دلیل است که همواره باید در جریان اتفاقاتی باشید که در پروژه در حال رخ دادن است، چون این حوادث تصادفی به تنهایی با TA قابل پیش بینی نیستند.) هنگامی که به تصمیم گیری درباره ی چگونگی انجام معامله می رسیم انعطاف پذیری زیادی وجود دارد، بدین معنی که می توانیم مرز را به یکی از تحلیل های تکنیکال یا بنیادی بدهیم. اگرچه انجام این کار ممکن است، ولی معادل قرار گرفتن در معرض ریسک بسیار بالایی خواهد بود، به همین دلیل است که همواره توصیه می کنیم، ترکیبی از هر دو مورد را داشته باشید:
– هنگام تمرکز روی TA، از FA برای فهمیدن اینکه خطری با پروژه همراه است یا خیر استفاده کنیم (خطراتی مانند ناپدیدشدن توسعه دهنده و گزارش کلاهبرداری و اینکه آیا کاتالیستهایی برای جهش وجود دارند یا خیر (اجرای پلتفرم، وب سایت جدید).
– هنگام تمرکز روی FA، از TA برای پیدا کردن ورودهای مناسب که در نزدیکی حمایت هستند استفاده کنید و خروج های خود را با توجه به مقاومت تنظیم کنید. تمرکز صرف یکی از آنها، شما را در معرض خطر شکستی اجتناب ناپذیر قرار می دهد؛ به سبب ورودی بد که به دور از حمایت انجام شده است و یا حوادثی از بازار که با تحقیق مناسب امکان پیش بینی آنها بود. همچنین خوب است در حالتی که فقط به یکی از انواع تحلیل ها نیاز است، هر دو را در ذهن داشته باشید (وقتی یک سکه در حال اتمام چرخه ی بازاری خود است، حتی بهترین اخبار معمولا یک اصلاح کامل سریع را مشاهده می کنند. این اتفاق هنگامی رخ داد که استلار همکاری خود را با IBM اعلام کرد.
قیمت ها با افزایش شدیدی که حدود ۲۰۰ درصد بود مواجه شدند تا نه تنها سطوح قبلی را کاهش دهند؛ بلکه پیش از شروع مجدد روند صعودی واقعی، تثبیت را آغاز کنند. اگر فردی بخواهد فقط با FA پیش برود و از نقش TA یا چرخه های بازار صرف نظر کند، احتمالا چند روز یا چند هفته قبل از اینکه به سود برسد، ضرر خواهد کرد). این مورد به صورت دیگر نیز عمل می کند، همان طور که اخیرا (آوریل ۲۰۱۸) در طول مدتی که بیت کوین روند نزولی داشت، قابل مشاهده بود. اغلب معامله کنندگان به سبب فراکتال ۲۰۱۴ یک افت ناگهانی را پیش بینی می کردند؛ حتی هنگامی که اصول بنیادی به عکس آن اشاره داشتند (گزارش هایی که حاکی از ورود معامله کنندگان بزرگ به بازار بودند، ظهور احساساتی که نشان رونق گرفتن بازار بود و فشار مثبتی که از سراسر جهان دربارهی بیت کوین وجود داشت.
نهایتا، بیت کوین چند روز بعد به بیش از ۹۰۰۰ افزایش ارزش داشت و افراد زیادی در کناره ها ماندند. اگر فردی در اینجا صرفا با TA پیش برود و از نقش FA صرف نظر نماید، از بازیابی قابل توجه بازار جا می ماند که رشد سرمایه ی کل، بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار بوده است.
تسلط بر چرخه بازار: چگونه احتمالات را به نفع خود تغییر دهیم
طی سال های 1392 تا 1400، بازارهای طبقات مختلف دارایی ها، با نوسانات عجیبی همراه بودند و اوج این نوسانات، در سال 1396 تا 1399 اتفاق افتاد، به نحوی که فقط شاخص کل بازار سرمایه در سال 1399، رشد صددرصدی و نزول 40 درصدی را در یک دوره 12 ماهه تجربه کرد. بنابراین، با توجه به تمرکز کتاب برچرخه های بازارهای مالی، املاک و مستغلات، روانشناسی سرمایه گذاری و … نیاز به چنین منبعی برای سرمایه گذاران، بسیار ضروری به نظر می رسید.
آنچه از صعود نیمه ی اول سال 1399 و سقوط نیمه ی دوم همین سال و تداوم سقوط در سال 1400 می توان برداشت کرد، این است که صرفاً دانش مالی، حسابداری، اقتصاد، علوم کمی و … برای فعالیت در این بازار کفایت نمی کند. تمام فعالان از پیشکسوتان قدیمی با چند دهه سابقه ی فعالیت در بازار سرمایه ایران، و فعالان تازه وارد با چند ماه سابقه، مشاهده کردند که پیش بینی بازارهای مالی صرفاً با دانش تخصصی چالش برانگیز است، چون آینده ذاتاً غیرقابل پیش بینی است و منشا ریسک در همین امر نهفته است. اگر این سرمایه گذاران قواعد چرخه ها را درک می کردند و نسبت به چرخه های بازار هوشیار می شدند، می توانستند عملکرد برتری از خرد جمعی سرمایه گذاران بازار کسب کنند. آگاهی از اینکه نسبت به چرخه های اقتصادی و چرخه های بازار در چه وضعیتی قرار داریم، می تواند ایده ی بهتری از رویدادهای احتمالی آینده به دست دهد. سرمایه گذاران به کمک همین فرآیند می توانند احتمالات را به نفع خودشان تغییر دهند.
دیدگاه شما