خرید و فروش حقوقی نشانه چیست؟
خرید و فروش حقوقی در بازار سرمایه همواره به عنوان یکی از موضوعات مورد بحث سرمایه گذاران در بازار سرمایه می باشد به گونه ای که سرمایه گذاران گاهی فکر میکنند با خرید حقوقی های بازار باید سهم را خرید و با فروش حقوقی ها باید سهم را فروخت در صورتی که این تصور سرمایه گذاران در بازار اشتباه می باشد و هر سرمایه گذاری باید با توجه به نوع شرکت حقوقی، وضعیت سهم و … اقدام به خرید و فروش سهم در بازار کند. بررسی رفتار خرید و فروش حقوقی ها در بازار سرمایه به نوعی در بحث تابلو خوانی و بازار خوانی میگنجد که در مقالات بسیاری در خصوص آن صحبت کردیم. در این مقاله قصد داریم که رفتار حقوقی ها را در بازار بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که ایا باید همراه با حقوقی ها در بازار معامله کرد یا خیر. پس در ادامه همراه ما باشید.
رفتار شناسی حقوقی ها در بازار چگونه است.
صورتی به طور کلی دو تیپ سرمایه گذار در بازار داریم که شامل سرمایه گذاران حقیقی و سرمایه گذاران حقوقی می باشد. سرمایه گذاران حقیقی افرادی هستند که اقدام به دریافت کد معاملاتی کرده و سپس به خرید و فروش سهام مشغول می شوند ولی سرمایه گذاران حقوقی شرکت های ثبت شده ای هستند که از طریق این شرکت ها اقدام به دریافت کد بورسی میکنند. شرکت های سرمایه گذاری، شرکت های سبدگردانی، صندوق های سرمایه گذاری، کارگزاری ها و … از جمله نهادهای فعال مالی در بازار سرمایه به حساب می ایند. برخلاف سرمایه گذاران حقیقی که عمدتا دیدگاه کوتاه مدت در سهم دارند ولی سرمایه گذاران حقوقی دیدگاه میان مدت و بلند مدت در سهم دارند و به خرید سهام به دید ورود به یک بیزنس نگاه میکنند. بنابراین تفاوت دیدگاه بین سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی در همین خلاصه می شود که حقیقی های بازار به شایعات در خرید و فروش خود وزن زیادی میدهند ولی حقوقی ها بازار آنچنان اهمیت زیادی به شایعات در بازار نمی دهند. از طرفی حقوقی ها در بازار به چند دسته تقسیم می شود.
در خرید و فروش حقوقی ها یک نکته ای را باید مد نظر قرار داد و این است که برخی از حقوقی ها تعداد اندکی از سهام شرکت ها را در اختیار دارند که اثرگذاری زیادی بر قیمت سهم ندارند ولی برخی از حقوقی های سهم که درصد زیادی از سهام شرکت را در اختیار دارند در واقع می توانند جهت دهنده قیمت سهم در بازار باشند که معمولا جز سهامداران درصدی سهم هستند یعنی میتوان گفت که سهامدارن حقوقی با تعداد کم سهم حکم موج سوار را دارند و حقوقی های درصدی سهم حکم موج را دارند که میتوانند ایجاد کننده یک حرکت مثبت یا منفی در سهم باشند؛ اما اینکه چرا حقوقی های بازار تا این حد میتوانند بر بازار اثر گذار باشند به عمق کم بازار و مشارکت تعداد کم سرمایه گذار در بورس ایران بر میگردد که انتظار این هست هر چقدر سرمایه گذاران حقیقی بازار افزایش یابد به همان نسبت قدرت حقوقی های بازار نیز کمتر می شود تا بتوانند دخالت کمتری در معاملات داشته باشند.
آموزش نوسان گیری در سهم و نکات کلیدی آن
نوسان گیری در بورس به عنوان یکی از فعالیت های سرمایه گذاران محسوب می شود و در این مقاله قصد داریم در خصوص فاکتورهای نوسان گیری در بورس صحبت کنیم. به طور کلی روش های مختلفی برای کسب سود و بازدهی در بازار سرمایه وجود دارد و بر همین اساس سرمایه گذار در بازار سرمایه می تواند به دو روش بازدهی کسب کند که شامل سود سرمایه ای و سود نقدی با حضور در مجامع است. كسب سود سرمايه اي که شامل نوسان قیمت سهام در بازار است و معمولا روش دشوار تری است ولی به دلیل جذابیت آن و ایجاد هیجان برای کسب سود سریع، عمده سرمایه گذاران نیز در بازار سرمایه به دنبال این روش برای کسب بازدهی هستند. به همین دلیل قصد داریم در این مقاله در خصوص نوسان گیری در بورس و روش های آن صحبت کنیم.
احتمالا تا به حال در مورد نوسان گیری توسط سرمایه گذاران در بازار بسیار شنیده اید و یا مقالات زیادی نیز در این خصوص مطالعه کرده اید ولی تا به حال نیز به یک روش درست و منطقی برای کسب بازدهی با استفاده از این روش نرسیده اید. اما سوال اینجاست که آیا با روش ها و تکنیک های فعلی سرمایه گذار به راحتی می تواند در بازار نوسان گیری کند؟؟ ریسک کسب بازدهی در نوسان گیری به چه میزان است و یا برخی سوالات دیگر که قصد داریم در این مقاله به یک نتیجه گیری کلی در این خصوص برسیم.
تعریف نوسان گیری در بورس
قبل از توضیح در مورد نوسان گیری بهتر است ابتدا نوسان را توضیح دهیم. نوسان را میتوان تغییرات قیمت سهام در کوتاه مدت نام برد و افرادی که در بازه زمانی کوتاه مدت کار میکنند و از نوسان قیمت ها استفاده می کنند را نوسان گیر می گویند. معمولا درصدهای نوسان گیری در بورس برای یک معامله گر حرفه ای بین 5 تا 10 درصد است و هیچ سرمایه گذاری با این هدف هیچ وقت ریسک بیشتری را متحمل نمی شود.
حال سوال اینجاست که آیا همه سرمایه گذاران میتوانند در بازار سهام نوسان گیری کنند؟؟ پاسخ به این سوال خیر است چرا که نوسان گیری در بازار سهام و یا سایر بازارهای مالی نیاز به تجربه و شناخت بازار و داشتن مهارت در تابلوخوانی و بازار خوانی دارد و می توان گفت که هر سرمایه گذاری قادر به انجام این کار نیست. ممکن است گاهی اوقات بسیاری از سرمایه گذاران با ورود به بازار سرمایه و طمع سودهای کوتاه مدت، به دنبال نوسان بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر گیری باشند اما طولی نمی کشد که متضرر می شوند و بخشی از سرمایه خود را از دست میدهند چرا که همانطور که در بالا گفته شد نوسان گیری به دانش و تجربه و مهارت خاصی نیاز دارد و چه بسا بسیاری از افراد ماهر و پرتجربه در بازار هم متحمل زیان می شوند. تجربه شخصی بنده و صحبت با بسیاری از معامله گران بازار نیز موید همین مطلب می باشد که نوسان گیری در بلند مدت به زیان سرمایه گذار ختم خواهد شد و شاید درصد کمی از سرمایه گذاران با استفاده از این نوع روش معاملاتی در بازار منتفع می شوند و عده زیادی از سرمایه گذاران که با هدف نوسانگیری و به صورت کوتاه مدت وارد سهم میشوند ؛ متحمل زیان میشوند و بخش زیادی از سرمایه خود را از دست میدهند.
البته افرادی که در بازار سرمایه به دنبال نوسان گیری هستند به دو دسته تقسیم می شوند که شامل موج و موج سوار هستند.دسته اول سرمایه گذارانی هستند که شروع کننده یک موج در یک صنعت یا سهم می باشند. بدین صورت که ابتدا در یک سهمی آرام آرام شروع به خرید میکنند و زمانی که سهم به اصطلاح خشک شد، سهم را صف خرید و شروع به پخش اخبار مثبت در سایت ها و شبکه های اجتماعی میکنند. با پخش اخبار مثبت، رفته رفته عوام بازار وارد سهم می شوند و شاهد صف خریدهای پرحجم در سهم هستیم. در این مرحله موج سوار ها وارد سهم می شوند و در واقع این افراد کسانی هستند که اخبار به هر دلیلی به گوششان میرسد و به دنبال خرید سهم هستند. قیمت سهم افزایش می یابد ( معمولا 15 تا 20 درصد ) و رفته رفته عرضه سهام شرکت نیز زیاد می شود و موج ( گروه اول ) از سهم خارج میشوند. حال اگر بازیگر جدید در این مرحله وارد سهم شود شاهد ادامه افزایش قیمت هستیم در غیر این صورت سرمایه گذارانی که در مرحله آخر رشد سهم و صرفا به دلیل اخبار مثبت وارد سهم شده اند، زیان و در نهایت هم با شناسایی زیان از سهم خارج می شوند.
چگونه می توان در بازار بورس نوسان گیری کرد؟
1/ نوسان گیری با تحلیل تکنیکال:
یکی از روش های نوسان گیری در بازار سرمایه که امروزه بسیاری از سرمایه گذاران از آن استفاده می کنند تحلیل تکنیکال است. چرا که سرمایه گذاران در این روش با استفاده از نمودارها در بازه های زمانی کوتاه مدت سهمی را خریداری می کنند و پس از چند درصد رشد قیمتی آن را می فروشند به عنوان مثال باید گفت خرید سهم در محدوده های حمایتی که معمولا با اقبال بازار مواجه است می تواند یکی از این روش ها باشد. البته برخی از نسبت ها نیز در تحلیل تکنیکال می تواند برای نوسان گیری مناسب باشد که یکی از این نسبت ها ATR و یا اندیکاتور AVERAGE TRUE RANGE است.
2/ نوسان گیری به کمک جو حاکم بر بازار:
گاهی اوقات مشاهده می شود که انتشار یک خبر موجب رشد دست جمعی سهام یک گروه می شود حال ممکن است خبر در حد شایعه باشد. در این حالت نیز می توان همگام با خبر سهم را خرید و در یک موقعیت مناسب آن را فروخت و شناسایی سود انجام داد.
3/ نوسان گیری به کمک اطلاعات نهائی:
گاهی اوقات مشاهده می شود که از جانب شخصی اطلاعاتی از وضعیت شرکت به دست شما رسیده که ممکن است این خبر افزایش سود شرکت و یا افزایش سرمایه پیش رو و یا … باشد. در این حالت نیز ممکن است این خبر دست به دست بچرخد و موجب رشد سهام شرکت شود . حال شما ممکن است به محض رسیدن خبر سهم را خریده و در پایان ساعت معاملات نیز با رشد قیمتی سهم آن را بفروشید و نوسان گیری کنید.
نوسان گیری با استفاده از برخی فیلترهای کاربردی
برای نوسانگیری در بورس برخی از سرمایه گذراران از فیلترهای کاربردی در بورس نیز استفاده می کنند. فیلترهای کاربردی در بورس فیلترهایی هستند که با استفاده از آنها میتوان برخی از سهام موجود در بازار را انتخاب کرد و خرید و فروش های کوتاه مدت داشت. به عنوان مثال زمانی که آخرین معامله 3 درصد بالاتر از قیمت پایانی سهم باشد میتوان با توجه به حجم معاملاتی که در بازه رو به بالا در سهم معامله می شود احتمال بالایی را برای رشد سهم در فردا در نظر گرفت و یا خرید سهم در صف فروش با در نظر گرفتن یک سری شرایط و … میتوان انتظار نوسان گیری را داشت.
نشانه های نوسان گیری در بازار
حال سوال اینجاست که در سهم چگونه نوسان گیری کنیم و چه معیارهایی برای شناخت نوسان گیری در سهم وجود دارد. در بخش زیر قصد داریم برخی از نشانه های نوسان گیری در سهم را اندکی توضیح دهیم.
1/ سفارش چینی در یک حجم مشخص
نوع سفارش گذاری در سهم می تواند یکی از نشانه های نوسان گیری در سهم باشد. همچنین گاهی اوقات در برخی از سهم هایی که در محدوده +2% معامله می شوند شاهد سفارش هایی با حجم بالا در محدوده پایین تر هستیم. به عنوان مثال سهم در محدوده 102 تومان در حال معامله است ولی در بخش تقاضا در محدوده 101 تومان حجم سفارشات بالایی را مشاهده میکنیم. این به خودی خود نشان میدهد که این سفارش به دلیل ایجاد انگیزه در سرمایه گذاران برای خرید سهام ایجاد شده و در واقع به نوعی اردر حمایتی در سهم می باشد. البته حالت عکس این قضیه هم وجود دارد به عنوان مثال سهم در محدوده -3% و در قیمت 95 تومان در حال معامله است ولی در محدوده 97 تومانی سفارش فروش با حجم بالایی قرار داده شده است . این نشان میدهد که فعلا اجازه رشد قیمتی به سهم داده نمی شود و به همین دلیل عرضه برای سهم افزایش می یابد و روند قیمتی سهم را دچار مشکل میکند.
2/ ایجاد شایعه در سهام با هدف افزایش و یا کاهش قیمت سهم
از دیگر مولفههایی که میتواند موجب نوسان گیری در سهم شود سفته بازی است. هنگامی که سرمایه گذاران قصد سفته بازی در سهمی را دارند ( مقاله کامل در خصوص سفته بازی را در لینک بخوانید) ابتدا به خرید سهم در طی روزهای مختلف و با کدهای مختلف اقدام می کنند تا بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر به اصطلاح شناوری موجود در سهم را جمع کنند و سپس با انتشار اخبار مثبت در سایت ها و کانال ها و کلیه شبکه های اجتماعی سرمایه گذاران دیگر را ترغیب به خریدن سهم می کنند و بعد از رشد قیمتی سهم در طی چند روز اقدام به فروش سهم و شناسایی سود میکنند و خریداران در قیمت های بالاتر نیز متضرر می شوند و یا در حالت عکس قضیه برخی از سرمایه گذاران با انتشار اخبار منفی در سهم با هدف کاهش قیمت سهم و خرید بیشتر اقدام به انتشار خبرهای منفی در خصوص سهام شرکت میکنند تا سهم مورد نیاز خود را در بازار جمع آوری کنند و بعد از آن قیمت سهام شرکت را افزایش دهند.
3/ معاملات صوری
شاید بسیار مشاهده کرده باشید که در نمادی معاملات دو طرفه بین حقیقی ها، حقوقی ها و حقیقی با حقوقی ها انجام شده باشد که معمولا این کار با هدف های مختلفی انجام می شود. گاهی اوقات این معاملات در جهت فروش سهم به یک کد حقوقی با کد شخصی است. گاهی اوقات هم با هدف جا به جایی سهم و سپس افزایش قیمت سهم انجام میگیرد و یا این جا به جایی ها در جهت افزایش حجم معاملات است.
در کل میتوان گفت که معاملات در بسیاری از سهم ها با استفاده از روش های گفته شده انجام می شود که برخی از سرمایه گذاران با استفاده از فرمول های تابلو خوانی در بورس قادر به تشخیص آن بوده و میتوانند از آن استفاده کنند ولی در نهایت دود آن به چشم کسانی می رود که صرفا با دانش اندک در این بازار معامله می کنند و قادر به تشخیص وضعیت های توضیح داده شده نخواهند بود و این سرمایه گذارن نیز بازندگان اصلی نیز به حساب می آیند. در کل برای نوسان گیری در سهم نیاز است که به تحلیل تکنیکال کلاسیک مسلط باشید، تجربه فعالیت در بازار سرمایه را داشته باشید، تابلو خوانی و فیلتر نویسی بدانید. در غیر این صورت هیچ راهکار ساده ای برای نوسانگیری در بورس وجود ندارد و عمده صحبت هایی که در خصوص نوسان گیری وجود دارد بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.
چگونه سهم مناسب را برای نوسان گیری انتخاب کنیم.
انتخاب سهم مناسب برای نوسان گیری کاری بسیار سخت در بازار سرمایه به حساب می آید و بیشتر سرمایه گذارانی که به دنبال پیدا کردن سهام مناسب برای نوسان گیری هستند عمدتا در خرید سهم دچار اشتباه شده و زیان می کنند. اما سوال اینجاست که چگونه یک سهم مناسب را برای نوسان گیری انتخاب کنیم. در بخش بالا گفتیم که تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از ابزارهایی است که سرمایه گذاران برای نوسان گیری از آن استفاده میکنند. در تکنیک های معامله گری با خط روند توضیح دادیم که اگر بتوانیم ساختار معاملاتی با خط روند را بشناسیم؛ قادریم سود های کوتاه مدت خوبی را در بازار کسب کنیم و یا اگر برخی از تکنیک های تابلو خوانی در بورس را بدانیم به سادگی قادریم در بازار نوسان های کوتاه مدت بگیریم. بنابراین بهترین روش برای نوسان گیری در بازار سرمایه وجود ندارد و سرمایه گذاران بهتر است به دنبال این روش برای کسب سود در بازار نباشند. البته تکنیک های معاملاتی در تحلیل تکنیکال میتواند کمک بسیاری به این موضوع کند. پس زمانی به دنبال نوسان گیری در بورس باشید که به اندازه کافی در این بازار حرفه ای شده باشید.
استراتژی افزایش سهم بازار یا افزایش سهم از کیف پول مشتری؟
سهم بازار ، شاید یکی از کلیدیترین مفاهیم دانش بازاریابی باشد. همهی شرکتها و سازمانها ترجیح میدهند سهم بیشتری از بازار خود را داشته باشند. کافی است نگاهی به بازار موبایل بیندازیم تا ببینیم سامسونگ و اپل و ال جی و دیگران، چگونه برای افزایش سهم بازار خود تلاش میکنند. سهم بازار را گاه بر اساس ریال میسنجند.
ممکن است یک شرکت تولیدکنندهی مواد لبنی، اعلام کند که از هر ۱۰۰ تومان پولی که برای خرید ماست در ایران هزینه میشود، ۱۵ تومان به این شرکت پرداخت میشود (به عبارتی سهم بازار ۱۵ درصدی). از طرف دیگر ممکن است همان شرکت، بر اساس حجم تولید سهم بازار خود را ارزیابی کند و بگوید که از هر ۱۰۰ کیلوگرم ماست که در کشور خریداری میشود ۱۰ کیلوگرم آن از این شرکت است (سهم بازار حجمی ۱۰٪). اینکه سهم بازار بر اساس معیار حجمی کمتر از معیار ریالی است نشان میدهد که محصولات این شرکت از متوسط قیمت بازار گرانتر هستند.
سهم بازار الزاماً مربوط به شرکتهای انتفاعی نیست. حتی ممکن است یک موسسه خیریه هم علاقمند به اندازهگیری سهم بازار باشد و محاسبه کند که از هر ۱۰۰ تومان پولی که مردم به عنوان خیریه هزینه میکنند، چند تومان آن را به این موسسه پرداخت میکنند. البته بدیهی است برای یک موسسه خیریه، سهم بازار با هدف سودآوری نیست. بلکه صرفاً میتواند منعکس کننده میزان اعتماد مردم به آن مجموعه و همچنین آگاهی عمومی از فعالیت چنان مجموعهای باشد.
استراتژی کسب سهم بازار، قطعاً میتواند در برخی سناریوها، یک استراتژی اثربخش باشد. اما چند نکتهی مهم وجود دارد که بیتوجهی به آنها میتواند به تصمیم گیری نادرست و هزینه های بالا برای اجرای این استراتژی منجر شود:
نکته اول اینکه: روش اجرایی افزایش سهم بازار، باید بر اساس اینکه یک شرکت، در چه موقعیتی از بازار خود قرار دارد، انتخاب شود. به عنوان مثال، اگر شرکت اول یک صنعت، ماهیانه ۵۰ میلیارد تومان فروش و شرکت دوم همان صنعت ماهیانه ۵ میلیارد تومان فروش داشته باشد، استراتژی تبلیغات محیطی یا تبلیغات رادیو و تلویزیونی میتواند پرریسک و کم نتیجه باشد.
کافی است شرکت دوم سرمایه گذاری سنگینی انجام داده و یک کمپین تبلیغاتی ۳ میلیارد تومانی اجرا کند. شرکت اول، به سادگی با افزایش تبلیغات خود (که احتمالاً در حالت عادی هم چند برابر شرکت دوم است) میتواند تمام سرمایهی شرکت دوم و تلاشهای آن را در اجرای کمپین تبلیغاتی ، شکست داده یا میزان اثربخشی آن را کاهش دهد.
البته انتخاب استراتژی افزایش سهم از کیف پول مشتری ، ریسک های خاص خودش را هم دارد. در نوشتههای بعدی در مورد راهکارهای درست اجرای این استراتژی و همینطور تهدیدهای مربوط به آن بیشتر صحبت خواهیم کرد.
تمرین:
از نظر شما چه ریسک هایی در اجرای استراتژی افزایش سهم از کیف پول مشتری متصور است؟
برخی از دوستان متممی که به این درس علاقه مندند: محمد تکلو ، رضا شادامروز ، گروه متمم ، آتا ناصر ، شیرین راضی
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
نحوه انتخاب سهم در بورس | استراتژی برتر انتخاب سهام
بسیاری از سرمایه گذاران و حتی حرفه ای های بازار هم نحوه انتخاب سهم در بورس را به صورت دقیق و جامع نمی دانند و با استراتژی برتر انتخاب سهام آشنایی ندارند. سهام در بورس زیادی است و وقت معامله گران برای بررسی هر کدام از آن ها در تایم فریم گوناگون بسیار اندک، لذا اگر چند معیار مهم را به عنوان فاکتور های مهم در خرید سهام در نظر داشته باشید، بهترین سهام برای خرید را میتوانید از بین صدها سهم تشخیص دهید. نحوه انتخاب سهم در بورس آسان است و کافی است چند عامل را مثل سودآوری شرکت، وضعیت تکنیکالی سهم و … بررسی کنید که قصد داریم در این مطلب با عنوان نحوه انتخاب سهم در بورس به ذکر همین موارد مهم برای شناسایی سهام جامانده از بازار و یافتن سهام های مستعد رشد استفاده کنیم، پس اگر دوست دارید بهترین سهام برای خرید در حال حاضر را پیدا کنید و سود خوبی از آن کسب کنید، این مقاله بهترین راهنمایی را به شما خواهد داد.
نحوه انتخاب سهم در بورس
انتخاب سهم مناسب در بورس همیشه به عنوان یکی از دغدغه های سرمایه گذاران به حساب می آمده است و اغلب سرمایه گذارن به هنگام ورود به بازار بورس با این مشکل روبرو هستند و به دنبال راهکارهای مناسب برای انتخاب و خرید یک سهم در قیمت مناسب هستند. به صورت کلی هر سرمایه گذاری در تحلیل و انتخاب یک سهم مناسب برای خرید باید یک سری فاکتورها و معیارهایی را مد نظر قرار دهد که بیشتر سرمایه گذاران به آن توجهی نمی کنند.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
موضوعاتی که امکان دارد برای هر سرمایه گذاری بدیهی باشد، اما به وقت عمل هیچگاه مورد استفاده قرار نمی گیرد که این به مرور زمان به صورت عادت درآمده و به عنوان یک نقطه ضعف برای سرمایه گذار به حساب می آید. باید دقت کرد که هیچ سیستم خطاناپذیری در انتخاب سهم وجود ندارد و هیچ روشی جادویی برای کسب ثروت وجود ندارد. البته این موضوع بدین معنی نیست که نمی توان از طریق بازار سرمایه به افزایش سرمایه خود پرداخت. در ادامه استراتژی های انتخاب سهم برتر در بازار سرمایه را معرفی خواهیم کرد :
۱) بررسی وضعیت بنیادی سهم
تحلیل بنیادین یک شرکت شامل تحلیل گزارش ها مالی و سلامت مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوطه است. زمانی که تحلیل بنیادی در بازارهای فیوچر و فارکس استفاده می شود، تمرکز اصلی بر شرایط اقتصادی، نرخ بهره، تولید، سودآوری و مدیریت خواهد بود. هنگامی که سهام، قراردادهای آتی یا ارز مورد تحلیل بنیادین قرار می گیرد، دو رویکرد اساسی به وجود می آید که به این صورت است؛ تحلیل پایین به بالا و تحلیل بالا به پایین. این عبارات به منظور تمیز دادن چنین تحلیل هایی از دیگر تحلیل های سرمایه گذاری مانند تحلیل های کمی و تکنیکال است. تحلیل بنیادین طبق اطلاعات و داده های گذشته و فعلی با هدف پیش بینی مالی صورت می پذیرد. اهداف متعددی برای این تحلیل وجود دارد و بخشی از مهم ترین آن ها به شرح زیر است :
- برآورد عملکرد تجاری
- میزان سود نقدی هر سهم
- بررسی صورت های مالی شرکت
- چگونگی وضعیت داراییها و بدهیهای شرکت مورد نظر
- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
- تداوم روند سودآوری که در واقع سودآوری شرکت باید یک فرآیند مداوم و مستمر باشد، نه مقطعی و گذرا
- توجه به نسبت قیمت به درآمد سهم یا همان P/E این نسبت بیان می کند آیا قیمت سهام به نسبت سودی که بین سهامداران خود توزیع می کند، ارزشمند است؟
- قابلیت نقدشوندگی سهام یعنی هر زمان که دارنده سهم قصد فروش سهم خود را داشته باشد، به راحتی بتواند این کار را انجام دهد. قدرت نقدشوندگی سهم یک شرکت را میتوان با دفعات خرید و فروش روزانه آن مورد سنجش قرار داد.
از دیگر عوامل موثر در انتخاب شرکت بنیادی میتوان به موارد زیر اشاره داشت :
- بدهی
- نوآوری شرکت
- موفقیت های قبلی
- نسبت های سود آوری
- سهم بازار شرکت از صنعت
- ابتکارات و جدیت و تلاش آن ها
- تولید و عملیات، فروش محصولات
- کارایی مدیریت در اداره دارایی ها
- تجربه و تحصیلات مدیران آن شرکت
- به خدمت گرفتن فناوری جدید و عرضه محصولات جدید
- کیفیت محصولات یا خدمات و تمایز آن ها و دیگر عوامل خاص رقابتی
در تحلیل بنیادین یا همان تحلیل فاندامنتال اساس پیش بینی بر مبنای رخدادهای واقعی پایه گذاری شده است. معامله گر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و طبق دانش و استراتژی خود نسبت به پیش بینی بازار اقدام کند. استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. پایه نظر تحلیل گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت ها حتما یک دلیل اقتصادی بنیادی دارد. این نوع از تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال بسیار زمانگیرتر است و اغلب با جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف امکانپذیر است .
۲) بررسی وضعیت تکنیکالی سهم
در روش تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته سعی بر پیش بینی قیمت آن در آینده دارند. سرمایه گذارانی که ازاین روش را به کار می گیرند، معمولا با استفاده از روش های ریاضی و نمودارها، روند نوسانات قیمت را تخمین می زنند، بنابراین تحلیل تکنیکال طبق پیش بینی قیمت سهم در آینده استوار است، مثل آن چه در تحلیل بنیادی گفته شد، در صورتی که تحلیل تکنیکال بیانگر افزایش احتمالی قیمت سهم باشد، سرمایه گذاران نسبت به خرید آن سهم اقدام می کنند.
ولی چنانچه نمودارها نشان دهنده کاهش قیمت سهم در آینده باشند، خرید این سهم توجیهی نخواهد داشت و یا اگر سرمایه گذای آن را در سبد سهام خود داشته باشد، بهتر است که آن را به فروش برساند. تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که از آن جا که بورس یک بازار هوشمند است و قیمت سهام در این بازار بر اثر تغییر در عوامل گوناگون عوض می شود، لذا قیمت سهم خود به تنهایی می تواند بیانگر میزان تاثیر این عوامل باشد، در نتیجه نیازی نیست سرمایه گذار به صورت مستقل ارزش ذاتی قیمت سهام را محاسبه کند و تنها کافی است روند نوسانات گذشته قیمت سهم را مورد بررسی قرار داده و قیمت سهم را طبق روند گذشته آن تخمین بزند.
مراحل بررسی قیمت سهام به وسیله تحلیلگران تکنیکال یا همان تکنیکالیست ها به صورت زیر است :
- بررسی روند شاخص کل بورس
- بررسی روند شاخص ۵۰ شرکت برتر؛ مخصوصا اگر سهم مورد نظر بین این شرکت ها باشد.
- بررسی روند قیمتی سهم که برای معاملات میان مدت و کوتاه مدت دوره های روزانه و هفتگی و برای افق بلندمدت دوره های ماهانه است.
- تعیین سطح مقاومت یا حد بالای قیمت و سطح حمایت یا حد پائین قیمت و نقطه شکست. در این حالت فرصت های خرید یا فروش از راه برآورد محدوده نوسانات در دو سطح حمایتی و مقاومتی تعیین می گردد که نحوه تعیین این گونه فرصت ها خود به مهارت احتیاج دارد. تحلیلگران تکنیکال حرفه ای به دقت حرکات بازار را تشخیص می دهند تا از روند گذشته نتیجه گیری بهتری کسب کنند.
- انتخاب نوع نمودار از نظر بعد زمانی؛ همانند تغییرات قیمت در هر ساعت، روز، هفته، ماه و … و نیز انتخاب اشکال نمودار مانند؛ میله ای، خطی، شمعی که اغلب در ایران از نمودار میله ای و شمعی بهره می گیرند.
۳) چشم انداز صنعت
نخستین مرحله سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، انتخاب صنعتی است که با توجه به تحوالت اقتصاد داخلی و بین المللی دارای بیشترین پتانسیل رشد است. میزان رقابت و یا انحصاری بودن، سهولت ورود رقبای جدید، دسترسی به مواد اولیه و بازار محصول از جمله مواردی هستند که سودآوری شرکت ها در هر صنعت را تحت تأثیر قرار می دهند. در نظر داشته باشید که در انتخاب صنعت باید به نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای آن صنعت توجه کافی را داشته باشید .
برای شناخت یک صنعت مناسب برای سرمایه گذاری باید موارد زیر را در نظر داشته باشید :
- ورود سخت رقبا به حوزه خدمات صنعت
- تقاضای رو به رشد و فزاینده برای محصولات صنعت
- محدود بودن کالاهای جانشین برای محصولات آن صنعت
- برخورداری از قابلیت ممتاز به شکلی که محصولات مشابه خارجی یا رقیب تهدید جدی برای نفوذ در بازار داخلی نباشند
- دخالت محدود ارگان های تصمیم گیرنده دولتی در تعیین قیمت محصولات صنعت و کم و کیف فعالیت آن ها و استراتژیک بودن محصولات صنعت و نیز بعضی اوقات فشردگی بازار صنعت مورد نظر
۴) وضعیت نقدینگی از عوامل مهم در نحوه انتخاب سهم در بورس
گفتنی است که مبلغ سود خالص در صورت سود و زیان الزام نشان دهنده همان میزان نقدینگی در شرکت نخواهد بود. وضعیت نقدینگی شرکت در “ صورت جریان وجوه نقد” منعکس خواهد شد. این صورت مالی منابع و مصارف وجوه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و تأمین مالی شرکت را نشان می دهد که تغییرات وجوه نقد ناشی از فعالیت های عملیاتی از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. مقایسه مانده وجوه نقد در پایان دوره با سود خالص اعالمی در همان دوره توانایی شرکت در پرداخت سود تقسیمی پیشنهادی را مشخص می کند .
۵) درصد سهام شناور آزاد
سهام شناور آزاد یک سهم قسمتی از سهام شرکت است که در اختیار سهامداران غیر راهبردی قرار داشته و احتمال عرضه آن در بازار زیاد است . این دسته از سهامداران قصد نگهداری سهام جهت مشارکت در مدیریت شرکت را ندارند. هر اندازه درصد سهام شناور بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معامالت و در نتیجه قدرت نقدشوندگی سهام افزایش پیدا خواهد کرد.
۶) سود آوری از عوامل مهم در نحوه انتخاب سهم در بورس
سودآوری در هر دوره مالی در صورت سود و زیان شرکت و با رقم سود خالص مشخص است که شامل دو قسمت سود عملیاتی و غیر عملیاتی می شود. قسمت عملیاتی شامل، درآمدها و هزینه هایی می باشد که به صورت مستقیم با عملیات شرکت در ارتباط اند. سود خالص بیشتر یعنی جذب باالتر، ولی بهتر است به هماهنگی رشد سود خالص با سود عملیاتی، روند سودآوری در سال های پیش و امکان تداوم آن در سال های آتی نیز توجه داشته باشید.
شرکت ها وظیفه دارند تا برای سال مالی آتی صورت سود و زیان برآوردی خود را ارئه کنند. اغلب در این گزارش برآورد سود هر سهم و سیاست تقسیم سود پیشنهادی نیز مشخص می شود. با بررسی میزان انحراف سود واقعی از مقادیر برآوردی در گذشته، میتوان نسبت به پیش بینی های شرکت اطمینان کسب کرد.
۷) میزان بدهی ها
دارایی های هر شرکت از محل بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام تامین خواهد شد. سهم باالی بدهی ها، در کسب دارایی ها، ریسک بالای شرکت را نشان خواهد داد که با کوتاه تر شدن دوره سررسید بدهی ها ریسک شرکت افزایش خواهد یافت. توصیه می شود به منظور اطمینان از توانایی پرداخت تعهدات کوتاه مدت، دارایی هایی که در عملیات جاری شرکت استفاده شده و در کم تر از یک سال قابل تبدیل به نقد هستند که در واقع همان دارایی های جاری هستند را مورد بررسی قرار دهید .
۸) سیاست تقسیم سود
اغلب شرکت ها با سود تقسیمی بالاتر جذابیت بیشتری برای سرمایه گذاری دارند. بر اساس قانون تجارت سود قابل تقسیم عبارت است از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیان انباشته، اندوخته قانونی و اندوخته های اختیاری به علاوه سود قابل تقسیم سال های پیش که تقسیم نشده است، لذت این امکان وجود دارد که شرکت حتی با وجود سود خالص نتواند سودی را در مجمع تقسیم نماید.
در کنار موضوع مبلغ پرداخت سود، زمان پرداخت نیز حائز اهمیت است. بر اساس قانون تجارت، شرکت ها باید سود تقسیمی مصوب را طی مدت ۸ ماه پس از برگزاری مجمع عمومی پرداخت نمایند. برخی شرکت ها برای حفظ نقدینگی در داخل شرکت، پرداخت سود را تا زمانی که امکان پذیر است به تعویق می اندازند. با بررسی سابقه شرکت می توان به شناختی در رابطه با زمان پرداخت سود به وسیله آن شرکت رسید .
۹) ترکیب سهامداران یکی از فاکتورها در نحوه انتخاب سهم در بورس
هسته اصلی تصمیم گیری در شرکت اعضای هیئت مدیره هستند که به وسیله سهامداران مشخص می شوند. میتوان گفت که هر اندازه درصد بیشتری از سهام شرکت در اختیار یک گروه خاص باشد، بر انتخاب هیئت مدیره و یکپارچگی آن تاثیر بیشتری دارد، به صورتی که می توان تصمیمات شرکت را تابعی از سیاست های آن گروه به حساب آورد.
بعضی اوقات دو گروه از سهامداران به علت نفوذ یکسان در هیئت مدیره برای کسب یک کرسی بیشتر با جمع آوری سهام در بازار با یکدیگر به رقابت پرداخته و موجب افزایش قیمت می شوند. همچنین گاهی اوقات سهامداران عمده به عنوان حامی سهم عمل کرده و روند قیمتی آن را در شرایط نامطلوب کنترل و سهامداران خرد را از زیان های سرمایه ای حفظ می کنند.
۱۰) نسبت قیمت به سود برآوردی هر سهم
در مطلب نحوه انتخاب سهم در بورس نمی توان از نسبت قیمت به سود برآوردی سهم غافل شد؛ این نسبت در ساده ترین روش قیمت گذاری سهام شرکت ها در بازار مورد استفاده قرار می گیرد. حاصلضرب سود برآوردی در این نسبت، قیمت تقریبی هرسهم در بازار را نشان می دهد. بالا بودن این نسبت نشان دهنده خوش بینی بازار به آینده شرکت بوده و تا زمانی که عموم سرمایه گذاران به قابلیت سودآوری شرکت اطمینان داشته باشند این نسبت بالا خواهد ماند. هر زمان شرکت انتظارات آتی را محقق و سود خود را تثبیت کند، نسبت E/P آن تعدیل می شود. البته این نکته را هم باید در نظر داشت که بالا یا پایین بودن این نسبت به تنهایی نمی تواند معیار تصمیم گیری قرار گیرد و باید با متوسط صنعت و دیگر شرکت های مشابه مقایسه گردد .
خلاصه مطلب و کلام آخر
موارد زیر از عواملی هستند که در انتخاب بهترین سهم برای خرید در بورس بیشترین نقش را خواهند داشت؛
- تداوم روند سودآوری
- سود نقدی هر سهم
- توجه به نقدشوندگی سهام
- وضعیت تکنیکالی و بنیادی مناسب
- صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد
- وضعیت دارایی ها و بدهی های شرکت
- بررسی سابقه تاریخی سهم در صورت های مالی
- بررسی فاکتورهای بنیادی موثر بر سودآوری آتی شرکت
- بررسی روند تاریخی قیمت سهم توسط چارت های تکنیکال
- رعایت تنوع کافی در انتخاب سهام برای سبد سرمایه گذاری
- بررسی فاکتورهای موثر بر روند معاملات سهم روی تابلو مانند؛ حجم معاملات، تعداد معاملات، جریان خرید حقیقی و حقوقی و …
در انتها باید یادآور شد که حائز اهمیت ترین مهارت برای بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر داشتن سرمایه گذاری موفق مهارت معامله گری و مدیریت سبد سهام است. بازار بورس بازاری پر نوسان است، لذا هرچه مهارت معامله گری شما بالاتر باشد، ضرر کمتری متحمل خواهید شد و سود بهتری هم کسب خواهید کرد. در بازار بورس تمام اتفاقات در اثر تصمیم ها و انتخاب های شما رخ می دهد و شما می توانید سود های بی نهایت و ضرر های سنگینی را تجربه کنید و همگی این موارد به مهارتهای فردی و کنترل درونی شما وابسته خواهد بود.
- عدم واکنش هیجانی بیش از اندازه به اطلاعات و وقایع اخیر
- کسب اطلاعات واقع بینانه و زیادی در مورد سهم مورد نظر خود
- استفاده از مشاوره های سرمایه گذاری و میزان ظرفیت پذیرش ریسک و مواردی از این دست برای تخصیص بهینه دارایی ها
- انتخاب نوع نمودار از لحاظ بعد زمانی و آشنایی و انتخاب اشکال نمودار مانند نمودار خطی، میله ای، شمعی. توجه داشته باشید که در ایران معمولا از نمودار میله ای و شمعی استفاده می کنند.
امیدوارم از این مقاله تحت عنوان نحوه انتخاب سهم در بورس نهایت استفاده رو برده باشید.
هر سوال یا ابهامی در خصوص انتخاب بهترین سهام ها در بورس داشتید، حتما در بخش دیدگاه ها بنویسید.
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
وارن بافت سرمایه گذار و اقتصاددان آمریکایی است که ثروت خالص او در سال 2019، 82 میلیارد دلار آمریکا تخمین زده شد. اما به راستی وی چگونه ثروتمند شد؟ استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟ از چه استراتژی هایی برای سرمایه گذاری استفاده کرد؟ آیا در زندگی کاری خود توانست موفق عمل کند؟ چطور میتوانیم مانند وارن بافت سرمایه گذاری کنیم و بازار را بشناسیم؟ پاسخ پرسش های بالا تجارب وارن بافت را در اختیار شما میگذارد.
در این مطلب نه تنها متوجه خواهیم شد “استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست”، بلکه از تجارب زندگی او نیز میتوانیم به منظور بهبود کیفیت زندگی کاری و کسب و کاریمان استفاده کنیم.
اما،وارن بافت کیست؟
واقعا کسی هست که در مورد وارن بافت، یکی از ثروتمندترین افراد جهان، که جایگاه بالایی در لیست میلیاردرهای فوربز به دست آورده، چیزی نشنیده باشد؟ ثروت خالص او در اوایل سال 2020، 89.1 میلیارد دلار آمریکا ثبت شده است. بافت به عنوان یک بیزینس من یا تاجر و یک نیکوکار شناخته میشود، اما شهرت او باعث شده است که بیشتر به عنوان یک سرمایه گذار موفق از او نام برده شود. با این تفاسیر، دور از انتظار نیست که از او به عنوان اسطور یاد میکنند. دلیل این امر، استراتژی های پیروزمند وی در دنیای سرمایه گذاری است. اصول و فلسفه ی او توسط افراد بسیاری در سرتاسر دنیا دنبال میشود.
برای اینکه یبشتر و عمیقتر راجع به زندگی او بدانیم…
وارن بافت متولد سال 1930 در شهر اوماها، در ایالات متحدهی آمریکا است. او در اوایل جوانی علاقهی فراوانی به دنیای کسب و کار و سرمایه گذاری مثل بازار سهام پیدا کرد. او مدرک کارشناسی خود را در مدیریت کسب و کار از دانشگاه نبراسکا دریافت کرد و تحصیلاتش را در دانشکدهی مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا ادامه داد. بعدها مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
بافت شغل خود را در ابتدای سال 1950 به عنوان یک فروشنده در موسسهی سرمایه گذاری آغاز کرد، اما در سال 1956 موسسهی بافت را برای بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر شراکت در این امور راهاندازی کرد. پس از کمتر از 10 سال، یعنی در سال 1965، او به مدیریت شرکت برکشایر هاتاوی درآمد. در ماه ژوئن سال 2006 بافت اعلام کرد که قصد دارد تمام ثروت خود را به خیره اهدا کند. سپس در سال 2010 او به همراه بیل گیتس کمپینی را تحت عنوان “قسم خوردن” به راه انداختند تا دیگر ثروتمندان نیز وارد مسیر نیکوکاری شوند.
در سال 2012 تائید کرد که به سرطان غدهی پروستات دچار شده است که خوشبختانه درمان وی تا به امروز با موفقیت سپری شده است. اخیرا نیز همکاری خود را با جف بزوس و جیمی دیمون شروع کرده تا موسسهی بهداشت و سلامت جدیدی را راه اندازی کنند که بر سلامت کارمندان متمرکز است. آنها پست مدیریت ارشد اجرایی در بیمارستان برگهام و زنان واقع در ماسوچوست را به دکتر آتول گاوانده سپردند.
بیشتر بخوانید: فلسفه مدیریتی وارن بافت
فسلفه ی وارن بافت
بافت از پیروی کنندگان تئوری سرمایه گذاری ارزشی بنجامین گراهام است. افرادی که از این تئوری تبعیت میکنند، به دنبال اوراق بهاداری هستند که قیمت آنها بر اساس ارزش واقعیشان به طرز غیر قابل توجیهی کم است. البته روش قابل قبولی که در تمام زمینهها صادق باشد، برای تعیین ارزش واقعی آنها وجود ندارد، اما قیمت آنها بیشتر مبتنی بر ارزیابی اصول شرکت تخمین زده میشود. در این مورد میتوانیم نام سرمایه گذاران ارزشی را شکارچیان معامله انتخاب کنیم. یعنی آنها همواره به دنبال سهامی هستند که طبق قیمت گذاری بازار، ارزش کمی دارند یا سهامی که ارزشمند اند اما توسط بیشتر خریداران کشف نشده اند.
بافت این رویکرد را وارد مرحلهی دیگری کرد. بیشتر سرمایه گذاران ارزشی با فرضیه ی بازار کارآمد (EMH) موافق نیستند. در این فرضیه آمده است سهام همواره در قیمت واقعی خود مورد تجارت قرار میگیرد. این امر معاملات را برای سرمایه گذاران سخت میکند؛ زیرا آنها نه میتوانند سهامی که قیمت کمتری دارند را خریداری کنند و نه میتوانند سهام را در مواقعی که حباب قیمت وجود دارد، بفروشند.
با این حال بافت نگران پیچیدگی های عرضه و تقاضای بازار سهام نیست. در واقع او آنچنان دغدغه ی فعالیت های این بازار را ندارد. این مسئله، مفهوم یکی از سخنان او را بیان میکند:” بازار در زمان کوتاه یک رقابت محبوب است و در طولانی مدت یک دستگاه توزین”.
او برای خرید هر سهام، شرکت را به صورت عمیق و ژرف بررسی میکنند و صرفا بعد از سنجش پتانسیل کلی آن، سهام را خریداری میکند. بافت هرگز به دنبال سود کلان نبوده و نیست، اما مالکیت شرکت های ممتاز درآمد خوب را نیز میتواند به همراه داشته باشد. هنگامی که بافت در شرکتی سرمایه گذاری میکند، او بیش از اینکه نگران این باشد که بازار ارزش واقعی آن را درک میکند، دغدغهی این را دارد که آیا این شرکت به عنوان یک کسب و کار مستقل میتواند درآمدزا باشد یا خیر.
ولی متد وارن بافت در سرمایه گذاری چگونه است؟
وارن بافت با پرسش سوال هایی برای درک رابطهی بین میزان برتری سهام و قیمت آن، سهام هایی با قیمت پایین پیدا میکند. به خاطر داشته باشید که این مسائل تنها مواردی نیستند که او مورد ارزیابی قرار میدهد. در ادامه توضیحی مختصر در رابطه با موارد مورد سنجش وی شرح می دهیم:
1-عملکرد شرکت:
بعضا بازدهی حقوق صاحبان سهام (ROE) به عنوان بازدهی سرمایه گذاری به صاحبان سهام معرفی میشود که میزان درآمد آنها را بر اساس سهامشان مشخص میکند. بافت همیشه به نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام توجه میکند تا ببینند آن شرکت در مقایسه با دیگر شرکت های رقیب در صنعت عملکرد خوبی داشته است یا خیر. بازده حقوق صاحبان سهام به شکل زیر محاسبه میشود:
بازده حقوق صاحبان سهام₌ سود خالص ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
تنها ارزیابی بازدهی سال اخیر آن شرکت کافی نیست. سرمایه گذاران میبایست بازدهی حقوق صاحبان سهام در 5 سال تا 10 قبل را مورد سنجش قرار دهند.
2-وام شرکت:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) دیگر اصلی است که بافت با دقت مورد ارزیابی قرار میدهد. او ترجیح میدهد میزان رشد درآمد از حقوق صاحبان سهام تامین شود بهجای اینکه برای این کار از وام یا قرض استفاده شود. این نسبت به صورت زیر محاسبه میشود:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ₌ کل بدهیهای شرکت ÷ میانگین حقوق صاحبان سهام
به منظور سنجش دقیقتر، بعضا سرمایه گذاران از وام دراز مدت به جای کل بدهیها در محاسبات بالا استفاده میکنند.
3-حاشیه ی سود:
میزان سودآوری یک شرکت نه تنها به داشتن یک حاشیه ی سود، بلکه به افزایش آن وابسته است. این میزان از تقسیم درآمد خالص به فروش خالص به دست میآید. سرمایه گذاران باید به حاشیه سود پنج سال گذشته نگاه کنند؛ زیرا یک حاشیه سود سودمند نشاندهندهی عملکرد خوب آن کسب و کار است و افزایش در حاشیه، بیانگر مدیریت کارآمد و کنترل موفقیت آمیز در هزینه ها است.
4- قدمت شرکت:
بافت عموما شرکتهایی را مورد بررسی قرار میدهد که حداقل 10 سال است آغاز به کار کردهاند؛ بنابراین شرکتهای فناوری که عرضهی اولیهی سهام (IPO) خود را در دههی گذشته انجام دادهاند، در رادار او قرار نمیگیرند. او بیان کرده است که مکانیسم بیشتر شرکتهای فناوری امروزه را درک نمیکند و تنها در زمانی قادر به سرمایهگذاری در شرکتی است که بتواند آن را کاملا بفهمد. سرمایهگذاری ارزشی نیازمند به شناسایی شرکت هایی است که برای مدت طولانی سرپا بودهاند، اما در حال حاضر به میزان ارزش واقعی خودشان در بازار حضور ندارند.
5-هرگز عملکرد گذشته را دست کم نگیرید؛
زیرا نشاندهندهی توانمندی (یا عدم توانمندی) شرکت به منظور افزایش ارزش سهام صاحبان سهام است. با این حال همواره توجه داشته باشید که عملکرد گذشته ی سهام، موقعیتشان را در آینده تضمین نمیکند. کار سرمایه گذاران ارزشی این است که تعیین کنند شرکت در مقایسه با گذشته تا چه اندازه خوب عمل کرده است. تشخیص این مسئله دشوار است، اما بافت به طرز غیر قابل باوری در آن حرفهای است.
آیا ارزان است؟ نه تنها پیدا کردن شرکتی که موارد بالا را دارا باشد دشوار است، بلکه فهمیدن این مسئله که آنها ارزش کمتری نسبت به قیمت واقعیشان دارند نیز سخت است؛ که بافت در این زمینه هم ماهر است.
یک سرمایه گذار باید بتواند تعدادی از اصول کسب و کار را در آن شرکت به منظور تشخیص ارزش واقعی آن، مانند درآمد، بازده و دارایی ارزیابی کند. البته لازم به ذکر است که ارزش واقعی یک شرکت معمولا بیشتر از زمان انحلال آن است؛ یعنی یک شرکت شکست خورده بیشتر از میزانی که الان ارزش دارد، فروش خواهد رفت. ارزش شرکت منحل شده شامل مواردی نامشهود مانند ارزش اسم برند که مستقیما در صورت مالی نیامده است، نمیشود.
استرتژی ارزیابی وارن بافت
هنگامی که بافت ارزش کلی شرکت را تعیین کند، او آن میزان را با بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر سرمایه ی فعلی آن در بازار (ارزش و قیمت کلی و فعلی آن) مقایسه میکند. اگر میزان محاسبه شده حداقل 25 درصد یا بیشتر از سرمایه آن در بازار باشد، بافت شرکت را به عنوان یک فرصت به شمار میآورد.
بافت در تمام موارد ذکر شده حرفهای بود. اگر چه تشخیص آنها ممکن است برای شما ساده به نظر برسد، اما سوالی که ذهن ما را به خودش مشغول میسازد و باعث شگفتی میشود، این است که وارن بافت چطور این به این اطلاعات و تجارب گرانبها دست پیدا کرده بوده است.
اما استراتژی وارن بافت برای شناخت سهم خوب چیست؟
استراتژی و شیوهی سرمایهگذاری بافت در 4 روش زیر دسته بندی میشود:
- کسب و کار
- مدیریت
- معیارهای مالی
- ارزش
در ادامه به توضیح آنها میپردازیم.
استراتژی کسب و کار:
بافت سرمایه گذاری خود را به شرکتهایی محدود میکند که بتواند به راحتی آنها را مورد ارزیابی قرار دهد. اگر فسلفهی شرکتی مبهم باشد، اعتماد به آن برای انجام پروژه یا عملکرد آن کاری دشوار است.
از این رو بافت در دورهی حباب دات-کام که در ایالات متحدهی آمریکا اتفاق افتاد، دارایی چندانی از دست نداد. این حباب در اوایل سالهای 2000 شیوع پیدا کرد و دلیل آن هم نقش به سزای شرکتهای جدید در حوزهی فناوری بود که دریافته بودند اگر دات کام یا e به ترتیب به آخر و اول اسم برند خود اضافه کنند سهامشان در بازار بورس رشد چشمگیری خواهد داشت. دلیل بررسی سهام بر اساس استراتژی آپر بافت برای اجتناب از خریداری سهام آنها نیز شاید همین امر باشد.
استراتژی مدیریت:
استراتژی مدیریت به بافت کمک کرد تا گزارشات شرکت را مورد بررسی قرار دهد و تشخیص دهد آنها توانستهاند سود سرمایههای ورودی را در درآمد خود حفظ کنند و به صاحبان آنها برگردانند یا اینکه پول آنها را هدر دادهاند. اما به طور کلی او از سناریوی دیگری بهره میبرد؛ اینکه بسنجد شرکتها مشتاقاند تا ارزش سهام صاحبان سهام را افزایش دهند یا برعکس، از آنها برای مقاصد شخصی استفاده کنند؟
برای بافت میزان شفافیت نیز امری مهم است. البته که همهی شرکتها ممکن است اشتباه کنند اما تنها آنهایی میتوانند اعتماد سرمایه گذاران را جلب کنند که خطاهایشان را پنهان نمیکنند.
در نهایت، وارن بافت همواره به دنبال شرکتهایی است که در تصمیمات راهبردی خود نوآوری دارند؛ نه آنهایی که از تاکتیکهای دیگران کپیبرداری میکنند.
استراتژی معیارهای مالی:
در این نوع استراتژی، وارن بافت بیشتر بر شرکتهای کم درآمد با حاشیه سود بالا متمرکز است، اما قبل از آن، او به اهمیت نقش محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی (EVA) نیز واقف است و در استراتژی خود از آن استفاده میکند. ارزش افزودهی اقتصادی سودآوری شرکت را پس از حذف سهام صاحبان آن از معادله، برآورد میکند؛ به عبارت دیگر، EVA سود خالص است، منهای مخارج مربوط به افزایش سرمایهی اولیه.
در اولین نگاه محاسبات ارزش افزودهی اقتصادی پیچیده به نظر میرسد؛ زیرا به صورت بالقوه از بیش از 160 مورد فاکتور میگیرد. اما به صورت عملی، تنها چند عدد از آنها که به شرکت و بخش مربوطه وابسته هستند، عملی میشوند.
ارزش افزودهی اقتصادی ₌ سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ₋ (مقدار سرمایهگذاری شده * میانگین وزنی هزینههای سرمایهای)
دو استراتژی پایانی در استراتژی معیارهای مالی بافت به لحاظ تئوری مشابه ارزش افزودهی اقتصادی است. اولین آنها این است که او مطلبی را تحت عنوان درآمد صاحبان مورد مطالعه قرار داده است. این مبحث کاملا در رابطه با میزان نقدینگی است که در دسترس صاحبان سهام قرار دارد و به آن جریان نقدی آزاد (FCFE) میگویند. بافت این مقیاس را اینطور معرفی میکند:
جریان نقدی آزاد ₌ (درآمد خالص + استهلاک) – هزینهی سرمایهای (CAPX) و سرمایهی در گردش (W/C)
درآمد صاحبان به بافت کمک میکند تا توانایی شرکت را به منظور تولید نقدینگی برای سهامداران بسنجد.
استراتژی ارزش:
در این بخش، بافت به دنبال تشخیص ارزش واقعی یک شرکت است و این امر را با استفاده از طرح ریزی درآمد آیندهی صاحبان انجام میدهد. سپس آنها را با درآمد امروزهی آنها مقایسه میکند. علاوه بر آن، بافت حرکتهای کوتاه مدت بازار را نادیده میگیرد و به جای آن، بر بازگشتهای درازمدت متمرکز میشود؛ اما در برخی موارد نادر، اگر یک معاملهی وسوسهانگیز ایجاد شود، ممکن است او در ناپایداریهای کوتاه مدت بازار نیز اقدام به عمل کند. برای مثال، اگر ارزش سهام شرکتی که اصول و مبانی قدرتمندی نیز دارد، از 50 دلار به 40 دلار نزول پیدا کند، امکان دارد بافت چند سهم بیشتر در زمان قیمت کمتر آن به دست آورد.
استراتژی های بافت در انتخاب یک سهم خوب، اصولی را پایه ریزی میکند که ریشه در فلسفه ی سرمایه گذاری ارزشی او دارد؛ اما به کارگیری و توسعه ی آنها میتواند امری دشوار باشد. افرادی که بتوانند از این ابزارهای تحلیلی با موفقیت استفاده کنند، میتوانند مانند او سرمایه گذاری انجام دهند و زندگی کاری خود را دگرگون سازند.
دیدگاه شما